Free ebook download

نقدی بر مسیح کیهانی – قسمت هشتم

آیا اندیشه کیهانى به تجسم مسیح باور دارد؟ به واقع تجسم مسیح به چه معناست؟

آیه‌ای معروف با تفسیری غلط!

زمانی که هنوز اسقف کلیسا بودم، در مصاحبه با روحانیونی که برای مشاغل مختلف کلیسایی داوطلب می‌شدند، سؤال می‌کردم: «اگر قرار بود به جزیره‌ای دورافتاده بروید، کدام فصل از کتاب‌مقدس را همراه می‌بردید؟» برای اینکه سؤالم جالب‌تر شود اضافه می‌کردم: «حالا فرض کنید رومیان ۸ را...

من همراه شما هستم

تسلی‌بخش‌ترین کلام برادر یا خواهری مسیحی که شما را در زمان سختی یا آزمایش تسلی داده است چیست؟ اینکه «خدا خوب است؟» «این ارادۀ او برای شماست؟» «من برایت دعا می‌کنم؟» اگرچه این جملات، بسته به شرایط، مناسبند، اما ممکن است راه دیگری نیز وجود داشته باشد که ما می‌توانیم...

نقدی بر مسیح کیهانی – قسمت هفتم

آیا اندیشه کیهانى به تجسم مسیح باور دارد؟ به واقع تجسم مسیح به چه معناست؟

نقدی بر مسیح کیهانی – قسمت ششم

آیا مسیح و عیسی دو هویت جدا از هم هستند؟ دیدگاه مسیح کیهانی نسبت به هویت عیسی چیست؟

انضباطهای روحانی چون دعا، خواندن کلام خدا، روزه ، سکوت و خلوت‌گزینی، تفکر و تعمق، ابزارهای مهمی برای شکل‌دهی به زندگی روحانی مسیحیان و زمینه‌ساز رشد روحانی آنها محسوب می‌شوند. انضباطهای روحانی به کلیت زندگی مسیحیان، ساختار و شاکله می‌بخشند و آنها را در مسیر شباهت ‌یافتن بیشتر به عیسی مسیح به‌عنوان الگوی غایی حیات مسیحی به پیش می‌رانند. در آغاز جنبش اصلاح دینی، اصلاحگران به‌درستی بر اهمیت فیض و ایمان به‌عنوان بنیاد نجات ‌شناسانه‌ای که دور شدن از آن به کج‌نماییِ خبر خوش انجیل انجامیده بود، تأکید می‌ورزیدند، اما در خواب هم نمی‌دیدند که روزی کسی ادعا کند زندگی مسیحی بدون انضباط جدی روحانی  میسر باشد. لوتر و کالوَن  و سپس همفکران و پیروانشان، در این زمینه آثار بسیاری به نگارش در آورده و خود نمونه‌هایی بارز در زمینۀ باور و عمل به انضباطهای روحانی بودند. در طول زمان از دل کلیساهای اصلاح‌شده، جنبش پیوریتانیسم یا پاکدینان و از دل کلیسای لوتری، جنبش پایتیسم یا زهدباوران شکل گرفتند که علیرغم برخی افراطها و رفتارهای شریعت‌گرایانه‌، به جد بر اهمیت رعایت انضباطهای روحانی در زندگی مسیحی تأکید می‌ورزیدند.

پس از آن در تاریخچۀ بیداریهای روحانی  نیز شاهد تأکید مجدد بر اهمیت رعایت انضباطهای روحانی و پرورش صفات و ویژگیهای شخصیتی‌ای هستیم که نتیجۀ زندگی بر اساس انضباطهای روحانی است. در دوران معاصر نیز نهضت الهیات انجیلی و جنبشهای روحانی اصلاحگر که در پی تعمیق حیات روحانی مسیحیان بوده‌اند، اهمیت انضباطهای روحانی را در حیات روحانی مؤمنان از چشم‌اندازهایی که با حال و هوای دوران معاصر همخوانی بیشتری داشته است، از نو مطرح نموده‌اند. در دوران معاصر، آثار نویسندگانی چون دالاس ویلارد و ریچارد فوستر نقش مهمی در طرح و مورد توجه قرار گرفتن این بحث داشته است.  همچنین در آثار نویسندگان  معاصر کاتولیک چون توماس مرتون و هنری نوون، شاهد توجه مجدد به  سنن دیرینۀ انضباطها و تمرینات روحانی در  تاریخ کلیسا  هستیم که در قالب و زبانی جدید از نو مطرح شده‌اند. در مجموع، موضوع رعایت انضباطهای روحانی و صورت‌های متفاوت آنها از مباحث مطرح در زمینۀ روحانیت مسیحی و رشد روحانی در عصر حاضر است. 

در بسیاری از دوره‌های شاگردسازی  در کلیساهای مختلف نیز که بر تعمیق زندگی روحانی مسیحیان و رشد روحانی تأکید می‌ورزند، انضباطهای روحانی به جد مورد تأکید قرار می‌گیرند و برنامه‌های مختلفی برای عمل به آنها و تثبیتشان در زندگی روحانی مسیحیان ارائه می‌شوند. به یک معنا، شاگردسازی یعنی تثبیت و نهادینه ‌شدن انضباطهای روحانی در زندگی مسیحیان. وقتی فردی با درک اهمیت این انضباطها در زندگی‌ روحانی، با جدیت به آنها عمل می‌کند و با تمرین و مداومت در آنها، این انضباطها را به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی‌ خود تبدیل می‌سازد، می‌توان گفت که در مسیر درست شاگردی قرار گرفته است.

 در شکل‌گیری  شخصیت روحانی خادمان و رهبران مسیحی نیز این انضباطها نقش مهمی ایفا می‌کنند و یک رهبر و خادم مسیحی علاوه بر کسب مهارتهای خدمتی و رهبری، که نتیجۀ مطالعه و آموزش و تربیت و تجربه ‌اندوزی در عرصه‌های خدمات عملی است، نیاز دارد تا زندگی روحانی‌اش عمیقاً در بطن رابطه‌ای صمیمانه با خداوند  و شناخت کلام او شکل بگیرد و یکی از مهمترین کارکردهای انضباطهای روحانی این است که امکان تعمیق رابطۀ خادم را با خدا فراهم می‌سازد. البته در کنار انضباطهای روحانی، حوادث و رخدادهایی که فرد با آنها روبرو می‌شود، ارتباطات او با دیگران و حضور در جامعۀ الهی [کلیسا]، میزان اطاعت او از خداوند و آمادگی او برای یادگیری از تجربیاتش، پاسخگو ‌بودن به یک شخص یا اشخاصی روحانی، هریک سهمی مهم در تعمیق رابطۀ فرد با خدا و در نهایت شکل‌گیری شخصیت روحانی بالغ می‌توانند ایفا کنند.

اما مشکلی که در بسیاری از موارد در زندگی برخی خادمان و رهبران مسیحی مشاهده می‌شود این است که پس از سالها خدمت روحانی و کلیسایی، به‌تدریج نقش و اهمیت انضباطهای روحانی در زندگی فرد خادم کمتر شده و تمام وقت و تمرکز او معطوف خدمات کلیسایی و خدمت روحانی و مشکلات و مسائلی  می‌شود که از امر خدمت جدایی ‌ناپذیرند. از سوی دیگر، قرار گرفتن اشخاص در برخی موقعیتهای حساس رهبری که مستلزم اتخاذ تصمیمات حساس و جدی است، آنها را در معرض استرسهای مختلف قرار داده و آسیب پذیرشان می‌سازد. یکی از بزرگترین مسائلی که خادمان در این شرایط  با آن روبرو می‌شوند، مسئله کمبود وقت نیز هست و در نهایت در بسیاری از موارد، برآیند همۀ این مسائل، حذف انضباطهای روحانی از زندگی فرد و نداشتن وقت کافی برای دعا و رسیدگی به وضعیت روحانی خویش است. امروزه وجود خادمان خسته‌ای که از خدمت خود رضایت خاطر ندارند و با اضطراب و افسردگی و مشکلات مشابه دست‌ به‌گریبانند، معضلی جدی در بین بسیاری از خادمان و رهبران است. در واقع جایگاه و منصب رهبری شرایطی پدید می‌آورد که خادم جز در سایۀ توجه جدی به انضباطهای روحانی و رابطۀ عمیق با خداوند، نمی‌تواند آن را تاب آورد. این در حالی است که  بسیاری از خادمان و رهبران، با این فرض نادرست که رشد لازم را کرده و در جایگاه رهبری قرار گرفته‌اند، خود را بی‌نیاز از رعایت انضباطهای روحانی می‌شمرند و با از دست دادن جدیت لازم در این مورد، حساسیت روحانی خود را که نتیجۀ رعایت انضباطهای روحانی است، از کف می‌دهند. 

یکی از مهمترین عملکردهای انضباطهای روحانی افزایش خودآگاهی خادمان نسبت به خود و مشکلات شخصیتی خویش است.  هر خادم پیوسته باید در مسیر شناخت عمیقتر خود رشد کند. خدمت و روابط پیچیده‌ای که ملازم با خدمت است و نیز مشکلات پیچیدۀ شبانی و درگیری با سویه‌های تاریک و آزاردهندۀ روان بشری، می‌تواند تاثیری فرسایشی بر روان خادم داشته و به‌شکلی ناخودآگاه بر رفتارها و شخصیتش اثر بگذارد. عملکرد برخی از انضباطهای روحانی چون خلوت‌گزینی و تفکر و تعمق و رعایت اصل شَبات یا اختصاص ‌دادن زمانی مشخص به استراحت و دوری جستن از فعالیتهای روزمره، به خادم کمک می‌کند تا نسبت به آنچه در درون و پیرامونش می‌گذرد خودآگاه شده و حساسیت روحانی‌اش را نسبت به تاثیرات منفی‌ای که خدمات پرتنش بر او می‌گذارد، از دست ندهد. از سوی دیگر، رابطۀ عمیق با خدا که نتیجۀ اختصاص وقت کافی به دعاست، به خادم کمک می‌کند تا باز در مسیر خویشتن‌آگاهی رشد کند و نیز مسائل و مشکلات را از چشم‌انداز الهی ارزیابی کند و با حکمتی که خداوند به او می‌بخشد، با معضلات گوناگون روبرو شود. 

خادمانی که اهمیت این انضباطهای روحانی را درک نمی‌کنند و به وضعیت روحانی و مشکلات شخصیتی و روابطی خود توجه لازم را نشان نمی‌دهند، دیر یا زود در فرآیند خدمات پرتنش و فرسایشی، دچار خستگی و نارضایتی شده و آسیبهایی جدی را تجربه می‌کنند. تداوم چنین شرایطی منجر به رشدِ پدیده‌های منفی در زندگی‌شان می‌شود که چه در زندگی خصوصی‌شان و چه در روابطشان اثرات آنها به شکلهای مختلف دیده می‌شود. عصبیت و عدم کنترل خشم، سوءظن نسبت به دیگران، بی‌تفاوتی نسبت به نیازهای دیگران و انجام خدمات روحانی در حد انجام وظیفه، عدم لذت بردن از خدمت و تبدیل شدن آن به باری سنگین،  ناشکیبایی در برابر انتقاد، خود بزرگ‌بینی و غرور، برخی از نشانه‌های خادمانی است که خدمت و موفقیتهای خدمتی را جایگزین صمیمیت با خدا کرده‌اند. چنین خادمانی، در درازمدت اگر در مورد روندی که در پیش گرفته‌اند به‌شکل اساسی تجدید نظر نکنند، ممکن است در معرض افسردگی شدید، بی‌تفاوتی و عدم حساسیت نسبت به گناه قرار بگیرند. زندگی خانوادگی و ارتباط با همسر یکی از قلمروهایی است که چون دماسنج، تاثیرات این آسیبهای انباشته ‌شده را می‌توان در آن به سرعت دید و خادمان بیش از هر قلمرو دیگری، باید دلنگران تاثیر این آسیبها در عرصۀ زندگی زناشویی و خانوادگی‌شان باشند.

در نهایت، چنین خادمانی در معرض این خطر قرار دارند که به «خادمان تمام‌ وقت کلیسا» و «پیروان نیمه ‌وقت عیسی» تبدیل ‌شوند. ادارۀ کلیسا و رتق و فتق امور به هر شکل نیز جایگزین تلاش برای برقراری ارزشهای پادشاهی خدا در زندگی هر روزۀ خدمتی می‌شود و خادمان و رهبران به‌جای مواجه ‌کردن اشخاص با ضعفها و گناهانشان، به ابداع راههایی برای کنارآمدن با آنها و ادامۀ زندگی روحانی با وجود آنها بر می‌آیند، چون گاه خودشان نیز در وضعیتی  مشابه هستند و نمونه‌های خوبی از غلبه بر گناه با تکیه بر فیض خدا محسوب نمی‌شوند. در حالی که کلام خدا رهبران را تشویق می‌کند که برای گله نمونه باشند (اول پطرس ۵:‏۳).

کلام خدا خادمان و رهبران را اندرز می‌د‌هد: «به دقت مراقب شیوۀ زندگی و تعلیم خود» باشند ( اول تیموتائوس ۴:‏۱۶) و یکی از عملکردهای  انضباطهای روحانی  این است که به خادم کمک می‌کنند تا پیوسته خود را ارزیابی کرده و مراقب وضعیت درونی و روحانی خود باشد. انضباطهای روحانی همچنین کیفیت زندگی روحانی را ارتقا می‌بخشند و به تعمیق رابطۀ خادم با خدا کمک می‌کنند. در مجموع، کیفیت خدمت یک خادم از کیفیت زندگی روحانی او و صمیمیتش با خدا تأثیر می‌گیرد. اگر خادمی رابطۀ شخصی و صمیمانه با خدا دارد و عملکرد روح ‌القدس به‌شکلی ملموس در زندگی او دیده می‌شود، پیغامها و تعالیمش اثرگذار و بناکننده‌اند و او با سرزندگی و نشاطی که نتیجۀ تجربه ‌کردن حیات الهی است، به خدمت خود ادامه می‌دهد. در غیر این صورت، خدمت او خدمتی ملال‌آور خواهد بود. چنین خادمانی به‌جای برداشتن بارهای مردم بارهایی سنگین بر شانۀ آنها می‌گذارند.

تمام مسائلی که به آنها اشاره شد ما را متوجۀ این موضوع می‌سازند که توجه جدی به انضباطهای روحانی چقدر برای خادمان خدا و رهبران روحانی ضروری است و اتفاقاً به‌خاطر جایگاهی که ایشان در آن قرار گرفته‌اند، باید در این زمینه بسیار جدی باشند. در اخبار جهان مسیحیت هر از گاه در مورد خادمان و رهبرانی می‌شنویم که در مورد مسائل مالی یا اخلاقی دچار مشکلاتی شده‌اند و به‌ناچار خدمت کلیسایی خود را ترک کرده‌اند. یا در مورد خادمانی می‌خوانیم که به‌خاطر افسردگی یا مشکلات مشابه خدمت خود را ترک کرده‌اند. یا با خادمانی روبرو می‌شویم که زندگی خانوادگی‌شان دچار فروپاشی شده و به این دلیل از ادامه خدمت باز مانده‌اند. البته تنها چاره و راه ‌حل همۀ مشکلات فوق رعایت جدی انضباطهای روحانی نیست و اشخاص به دلایل متفاوتی ممکن است خدمتشان دچار مشکل شود. اما توجه جدی به موضوع انضباطهای روحانی بستری فراهم می‌آورد تا خادم خدا با تمرکز بر رابطۀ شخصی‌اش با خدا و خودکاوی و تفکر و تعمق، پیوسته خویشتن را ارزیابی کرده و با عمل به انضباطهایی که خویشتنداری و کفَّ نفس را تقویت می‌کنند، با گرایشهای منفی در درونش مواجه شده و مبارزه کند و با عمل به انضباطهای دیگر به پرورش و تقویت صفات و فضیلتهای مسیحی در خود بپردازد.

یکی دیگر از دلایلی که باز ضرورت توجه به انضباطهای روحانی و صمیمیت با خدا را در زندگی خادمان برجسته‌تر می‌کند، موضوع جنگ روحانی است. خادمان خدا  از این موضوع به‌خوبی آگاهند که  در خط نخست نبرد با شیطان و نیروهای تاریکی قرار دارند و به شکلهای مختلف حملات شیطان را در زندگی شخصی و خدمتی خود تجربه می‌کنند و پیوسته در معرض حملات دشمن قرار دارند. این حملات گاه به‌شکل وسوسه‌های مختلف و جاذبه‌های اغواگر دنیای اطراف به‌سراغ خادم خدا می‌آیند و گاه به‌شکل احساس یأس و نامیدی و دلسردی در مورد خدمت. گاهی نیز ممکن است  خادمان و رهبران  فشار سنگین نیروهای تاریکی را به‌شکل مستقیم تجربه کنند. برای مثال مارتین لوتر در یادداشتهایش در مورد مواجهه‌های جدی‌اش با شیطان و نیروهای تاریکی بارها سخن می‌گوید. به هر حال، خادمان و رهبران و مخصوصاً کسانی که خدا خدمت آنها را به‌شکل خاصی برکت داده است، بیشتر از ایمانداران عادی در معرض چنین حملاتی هستند و به‌خاطر نقش کلیدی‌شان در رهبری قوم خدا، حملات دشمن به آنها بیشتر است. لذا خادمان خدا احتیاج دارند تا با تمرکز بر دعا و خواندن کلام و تعمق بر آن و در پیش گرفتن زندگی مقدس، توانایی مقابله با این حملات را داشته باشند و از آنها جان سالم به‌در برند. پس، از این منظر نیز خادمان و رهبران روحانی باید انضباطهای روحانی را در زندگی‌شان به‌شکل جدی رعایت کرده و بدانند هرگونه اهمال و سستی و فتور در زمینۀ توجه به وضعیت روحانی و رابطه‌شان با خداوند، آنها را آسیب‌پذیر می‌سازد.

خادمانی که صمیمیت با خدا و عشق و محبت به او اولویت اصلی زندگی‌شان است و اجازه نمی‌دهند خدمات گوناگون، هر چقدر هم مؤثر و گسترده باشند، جایگزین صمیمیت با خدا شوند، اهمیت انضباطهای روحانی را به‌خوبی درک می‌کنند و «پیامی را که از آغاز شنیده‌اند» تا به پایان با امانت حفظ می‌کنند. آنها به‌خوبی می‌دانند که برای اینکه دور خود را به کمال برسانند و نبرد نیکوی ایمان را با پیروزی به پایان برند، باید به زندگی روحانی خویش عمیقاً توجه داشته باشند و اجازه ندهند هیچ چیزی جایگزین رابطۀ صمیمانه‌شان با خدا شود. مقاله را با این آیات زیبا از نامۀ اول قرنتیان به پایان می‌رسانیم:

«آیا نمی‌دانید که در میدان مسابقه همه می‌دوند، اما تنها یکی جایزه را می‌برد؟ پس شما چنان بدوید که ببرید. هر که در مسابقات شرکت می‌جوید، در هر چیز، تن به انضباطی سخت می‌دهد. آنان چنین می‌کنند تا تاجی فانی به دست آورند. ولی ما چنین می‌کنیم تا تاجی غیر فانی به دست آوریم. پس من این گونه می‌دوم، نه چون کسی که بی هدف است، و مشت می‌زنم، نه چون کسی که هوا را بزند. بلکه تن خود را سختی می‌دهم و در بندگی خویش نگاهش می‌دارم، مبادا پس از موعظه به دیگران، خود مردود گردم».

اول قرنتیان ۹:‏۲۴-‏۲۷