این مقاله، خوانشی نو از کتاب ایوب ارائه میدهد؛ از ایمانی مضطرب و مبتنی بر بدهبستان، تا رسیدن به پرستشی اصیل در دل رنج. نویسنده با رویکردی الهیاتی-روانشناختی، تقدیس را نه در رفاه بلکه در طوفان معنا میکند و ایوب را بهمثابه سایهای نبوتی از مسیح معرفی میکند.

عدالت نه از خیابانها، بلکه از قلبها آغاز میشود. این مقاله با نگاهی کتابمقدسی و کاربردی، ما را دعوت میکند تا بیعدالتی را نه فقط در جهان، بلکه در کلیسا و درون خود بشناسیم، و اولین گامهای حقیقی را بهسوی جامعهای عادلانهتر برداریم.








