پدران کلیسا عنوانی است که به دستهای از شخصیتهای مهم قرون اولیۀ مسیحیت اطلاق میشود، یعنی به کسانی که در شکلگیری و بسط و گسترش ایمان مسیحی و آموزههای اصلی آن نقشی مهم داشتهاند. این افراد برجسته، در دورۀ سرنوشتساز شکلگیری، گسترش و قوام یافتن کلیسا، از رهبران اصلی کلیسا بوده، و در دفاع از ایمان مسیحی در مقابل دشمنان گوناگون، نقشی کلیدی ایفا کردهاند. آثار و نگارشات این بزرگان، نه تنها کلیسا را در درک و تفسیر کتابمقدّس بسیار کمک کرده، بلکه بنیان مستحکمی نیز در تعریف راستدینی در ادوار مختلف تاریخی بوده است. نکتۀ آخر از اهمیت ویژهای برخوردار است چراکه از بدو شکلگیری ایمان مسیحی و پدیدآیی کلیسا، همواره دیدگاههایی گوناگون و متعارض در مورد حقایق و اصول ایمان مسیحی وجود داشته است. با این حال، آثار تعلیمی و الهیاتی پدران کلیسا و نقش مهم آنان در تدوین و تبیین آموزههای مختلف ایمان مسیحی، سنگ بنای راستدینی مسیحی را نهاده، و به ملاکی برای تعریف بدعتها و تعالیمی که با حقایق کتابمقدّسی در تضادند، تبدیل شدهاند. به ویژه، اجماع و اتفاق نظر پدران کلیسا در مورد حقایق اساسی ایمان مسیحی، نقشی حیاتی در تثبیت بنیانهای اصلی راستدینی مسیحی ایفا کرده است.
در مورد نقش و اهمیت پدران کلیسا در الهیات مسیحی و تأثیر آنان بر حیات کلیسایی، نظرات مختلف است. اما به طور کلی، کلیساهای کاتولیک و ارتدکس اهمیت ویژهای برای این پدران قائل هستند. و به خاطر نقشی که این کلیساها برای سنّت به عنوان یکی از منابع الهیات مسیحی قائلند، پدران کلیسا یکی از منابع سنت دینی به حساب میآیند و آثار آنها در مورد بسیاری از حقایق ایمانی، فصلالخطاب محسوب میشود. با در نظر گرفتن جایگاه ویژهای که کلیساهای مذکور برای پدران کلیسا قائل هستند، بسیاری از ویژگیها و برخی از آموزهها و آیینهای آنان، برای ما بیشتر قابل درک می شود.
با آغاز نهضت پروتستان، اگر چه کتابمقدّس به عنوان منبع اصلی و غایی حقایق ایمان مسیحی مورد تأکید قرار میگیرد، اما باز هم بنیانگزاران این نهضت، یعنی لوتر و کالوین، به آثار پدران کلیسا توجه مخصوصی نشان میدهند. برای مثال، در “اعترافنامۀ آوگسبورگ” که الهیات لوتری را به شکلی اجمالی بیان میکند، اشارات زیادی به آرای پدران کلیسا میشود. همچنین مشاهده میکنیم که خود لوتر هم در مورد بسیاری از آموزهها، بهویژه در مورد فیض و طبیعت انسان، بهشدّت تحتتأثیر آرای آگوستین قرار دارد. کالوین نیز در سال ۱۵۵۹، در رسالۀ اعترافنامۀ فرانسوی ایمان مینویسد: «ما آنچه را که توسط شوراهای کلیسایی باستان تصویب شده، میپذیریم و تمامی فرقههای انحرافی را که توسط معلمین مقدّس کلیسا، یعنی هیلاری مقدّس، آتاناسیوس مقدّس، آمبروز مقدّس، و سیریل مقدّس رد شدهاند، محکوم میکنیم.» کالوین نیز همچون لوتر، بهشدّت تحتتأثیر آرای آگوستین بود، به طوری که برخی از مفاهیم اساسی الهیات کالوینی، چون مفهوم از پیش برگزیدگی یا انحطاط کامل طبیعت انسان بر اثر سقوط، عمیقاً ریشه در تفکرات آگوستین دارند. اما به طور کلی، برخی از آرای پدران کلیسا که بعدها در کلیساهای کاتولیک و ارتدکس به شکل آموزههای سنتی درآمدند، یعنی آموزههایی مانند حضور واقعی مسیح در نان و شراب، آمرزش گناهان به واسطۀ آیین تعمید و یا نقش و جایگاه مریم در زندگی مسیحی، مورد نقد پروتستانها قرار گرفت و هیچگاه پذیرفته نشد. ولی در دوران اخیر، گروهی از الهیدانان پروتستان، از جمله استنلی گِرنْز، ریچارد نیوهاوس، و برخی از متفکران نوانجیلی، علاقه و توجه جدیدی به پدران کلیسا نشان دادهاند.
یکی از ملاکهای مهم در قرارگیری کسی در حلقۀ “پدران کلیسا”، میزان تأثیرگذاری او بر حیات کلیسایی زمان خودش و همچنین تأثیر ماندگار او بر شکلگیری آموزههای اصلی ایمان مسیحی (که حتی پس از مرگ او نیز تداوم یافته است)، میباشد. با این همه در کل، چهار ویژگی مهم برای قرار دادن کسی در این حلقه در نظر گرفته میشود، که عبارتند از:
- داشتن تعلیم صحیح و خارج نشدن از حلقۀ راستدینی مسیحی
- داشتن زندگی پاک و مقدّس
- تأیید شدن از سوی کلیسا
- زندگی کردن پیش از قرن هشتم
آخرین کسی که در حقلۀ پدران کلیسا قرار گرفت، یوحنای دمشقی بود که در سال ۸۵۰ میلادی چشم از جهان فرو بست. برخی از پدران کلیسا، مثل آمبروز و آگوستین، اسقف بودند و در ردههای بالای سلسله مراتب کلیسایی قرار داشتند، و برخی دیگر، گرچه صاحبمنصبان مهم کلیسایی نبودند، اما معلمان و الهیدانان برجستهای محسوب میشدند و آثار مهم و ماندگاری را به نگارش درآوردند. برخی از این پدران، “پدران بزرگ کلیسا” خوانده شدهاند. در کلیسای غرب، آمبروز (۳۴۰-۳۹۷ م)، جِروم (۳۴۷-۴۲۰ م)، آگوستین (۳۵۴-۴۳۰)، و گریگوری کبیر (۵۴۰-۶۰۴ م) که “پدران لاتینی” خوانده میشوند، و در کلیسای شرق، بازیل (۳۲۹-۳۷۹ م)، آتاناسیوس (۲۹۶-۳۷۳ م)، گریگوری نازانزیوسی (۳۲۹-۳۸۹، م)، و یوحنای زرّیندهان (۳۴۷-۴۰۷ م) که “پدران یونانی” خوانده شدهاند، همگی پدرانِ بزرگ کلیسا محسوب میشوند. کلیسای کاتولیک این هشت نفر را “هشت معلّم بزرگ کلیسا” خطاب میکند.
در یک تقسیمبندی، پدران کلیسا به سه گروه: ۱) پدران دوران رسولان، ۲) پدران قبل از شورای نیقیه و ۳) پدران پس از شورای نیقیه، تقسیم میشوند. در این تقسیمبندی، شورای نیقیه و اعتقادنامۀ نیقیه (۳۲۵ م) که این شورا آن را منتشر ساخت، مبنایی قرار میگیرد که بر اساس آن، پدران کلیسا به دو دورۀ قبل و بعد از آن تقسیم میشوند. اعتقادنامۀ نیقیه را میتوان نخستین اعتقادنامۀ رسمی ایمان مسیحی دانست که اکثر نمایندگان مهم کلیسای جهانی در تدوین آن نقش داشتهاند.
در تقسیمبندی دیگری، پدران کلیسا به سه گروه: ۱) پدران دوران رسولان، ۲) پدران یونانی و ۳) پدران لاتینی تقسیم میشوند. در این مقاله، بر اساس این تقسیمبندی، به معرفی اجمالی برخی از مشهورترین پدران کلیسا خواهیم پرداخت.
ناگفته نماند که در برخی تقسیمبندیها به “پدران صحرا” نیز اشاره میشود. پدران صحرا گروهی از راهبانِ تارکِ دنیا بودند که در قرون اول مسیحی در بیابانهای مصر زندگی میکردند، و آنتونی کبیر و پاخومیوس از مشهورترین این پدران هستند. از این پدران آثار اندکی بر جای مانده است، چون به طور کلی، این پدران اهل تأملات نظری و الهیات نبودند و تمرکز اصلی آنان بر روحانیت مسیحی و تجارب عرفانی و ویژگیهای زندگی رهبانی بوده است. سخنان پدران صحرا و آثار مشابه آن در مجموعهای تحت عنوان “سخنان پدران صحرا” گردآوری شده است. این آثار تأثیر عمیقی بر سنّت رهبانی کلیسا و نیز روحانیت عملی مسیحی بر جای گذارده است.
۱) پدران دوران رسولان
متقدمترین پدران کلیسا که “پدران دوران رسولان” خوانده میشوند، دستهای بودند مشتمل بر متفکران و رهبران کلیسایی که بنا بر سنن و روایات تاریخی، به طور مستقیم از رسولان مسیح تعلیم یافته بودند و رهبران جانشین آنها محسوب میشدند. از میان این دسته میتوان به کلمنت رومی، ایگناتیوس انطاکیهای، و پولیکارپ اِسمیرنایی اشاره کرد. کلمنت رومی نویسندۀ رسالۀ کلمنت است. این رساله که خطاب به مسیحیان قرنتس نوشته شده و در آن به رعایت نظم و ترتیب در کلیسا تأکید شده، رسالهای مشحون از نکات روحانی و ارزشمند الهیاتی است. رسالۀ کلمنت رسالهای شناخته شده بود و در کلیسای اولیّه بسیار خوانده میشد. از ایگناتیوس و پولیکارپ که از شاگردان بلافصل یوحنای رسول محسوب میشدند و در راه ایمانِ خود به شهادت رسیدند، نامههای زیادی بر جای مانده که حاوی اطلاعات ارزشمندی در مورد نحوۀ تفکر کلیسای قرن دوّم دربارۀ موضوعاتی چون کلیسا، آیینها و خدمت روحانی میباشد. آثار هر سه نفر این پدران به زبان یونانی به نگارش درآمده است.
۲) پدران یونانی
این پدران که برخی از آنها در شرق و برخی دیگر در غرب زندگی میکردند، از آنجایی که آثارشان را به زبان یونانی به نگارش درآوردهاند، “پدران یونانی” نامیده میشوند.
- آیرینیوس
آیرینیوس در اواسط قرن دوّم به دنیا آمد، و به عنوان اسقف در شهر لیون فرانسه خدمت میکرد. او آثار مهمی در دفاع از ایمان مسیحی به نگارش درآورده: و به عنوان آپولوژیست یا مدافع ایمان مسیحی در برابر مخالفان شناخته میشود. مهمترین اثر وی، “علیه بدعتها” نام دارد که در آن آیرینیوس به معرفی و سپس رد بدعتهای تعلیمی زمان خود، که مهمترینشان بدعت ناستیکی بود، میپردازد. او دیدگاههای ناستیکها در مورد نجات توسط معرفتِ رمزی را رد میکند و بر حقایق روشن ایمان مسیحی در مورد نجات تأکید میورزد. وی همچنین بر سنّت رسولان، یعنی تعالیمی که از رسولان توسط شاگردان و خادمان جانشین به کلیسای زمان خودش رسیده بود، تأکید میکند و آنها را راهنمایی برای درک بهتر حقایق ایمانی و زندگی مسیحی میداند. در اثر تلاشهای خستگیناپذیر آیرینیوس و آثار ارزشمند او، تعالیم کلیسا از تأثیر دیدگاههای ناستیکی مصون ماند، و پایههای راستدینی مسیحی استوارتر شد.
- کلمنت و اوریجن
کلمنت و اوریجن، پدرانی بودند که حدود قرن سوّم در شهر اسکندریه میزیستند. این دو متفکّر برجسته، برای نخستین بار به شرح و تبیین حقایق ایمان مسیحی بر اساس مفاهیم و واژگان فلسفۀ یونان همّت گماردند. هر دوی آنان احاطۀ کامل و عمیقی بر کتابمقدّس و فلسفۀ یونان داشتند، و فلسفۀ یونان را مکملی برای حقایق مکشوف در کتابمقدّس میدانستند. در آثار اوریجن، تأکیدات فلسفی بیشتر دیده میشود، و او تحتتأثیر فلسفۀ نوافلاطونی بود، و برخی از آثار او بعدها زیر سؤال رفت. لذا از نظر برخی، شاید نتوان اوریجن را به معنای دقیق کلمه جزو پدران کلیسا برشمرد. با این حال، او متفکّری برجسته و نویسندهای پرکار محسوب میشود که در طرح برخی مباحث الهیاتی مهم، نقشی ویژه داشته است. اما به گمان برخی دیگر، بررسی دقیقتر آثار اوریجن، این شائبهها و سوءبرداشتها را در مورد او از بین میبرد.
- آتاناسیوس اسکندرانی
آتاناسیوس در اواخر قرن سوّم چشم به جهان گشود و سالیانی متمادی در مقام اسقف شهر اسکندریه خدمت نمود. او بهویژه، به خاطر دفاع جانانهاش از الوهیت مسیح و مبارزۀ خستگیناپذیرش با بدعت آریانی که الوهیت مسیح را زیر سؤال میبرد، مشهور است. آتاناسیوس در اثر مشهور خود، با عنوان “تجسم کلمه”، شواهد زیادی دربارۀ الوهیت مسیح ارائه میدهد و اهمیت الوهیت مسیح را برای نجات مسیحی خاطرنشان میسازد، و همچنین در دفاع از اعترافنامۀ نیقیه و شکلگیری مفاهیم مسیحشناسی نقش مهمی ایفا میکند. وی در دفاع از ایمان مسیحی، آثاری دفاعیاتی نیز به نگارش درآورد. آتاناسیوس کسی بود که برای نخستین بار به طور مستقیم به الوهیت روحالقدس اشاره کرد و به رابطۀ سه اقنوم تثلیث پرداخت.
- پدران کاپادوکیایی
پدران کاپادوکیایی که در قرن چهارم در شهر کاپادوکیا زندگی میکردند، عبارت بودند از بازیل، گریگور نازیانزوسی و گریگور نوسایی. این سه متفکّر و الهیدان مسیحی نقش مهمی در تدوین و تعریف آموزۀ تثلیث ایفا نمودند و سعی کردند رابطۀ وحدانیت خدا و وجود سه شخصیت پدر، پسر و روحالقدس را تبیین کنند. به علاوه، کوشیدند تا ابهامات و کجفهمیهایی را که دربارۀ الوهیت مسیح وجود داشت، روشن کنند و تعالیم غلط و دیدگاههای نادرست آریوس و آپولیناریوس را در مورد مسیحشناسی رد کنند.
- یوحنای زرّیندهان
یوحنا در قرن چهارم زندگی میکرد و اسقف قسطنطنیه بود. او اگرچه آثار الهیاتی مهم و ارزشمندی را به نگارش درآورد، اما شهرتش بیشتر به خاطر موعظهها، سخنرانیها و فصاحت و جذابیت کلامش بود، و بدین سبب نیز لقب “زرّیندهان” به وی داده شد. یکی دیگر از دلایل شهرت او، انتقادات تندی بود که از مقامات کلیسایی و حکومتی معاصر خود میکرد، انتقاداتی که در نهایت منجر به تبعیدش گردید. از او تفاسیر ارزشمندی نیز از کتب مختلف کتابمقدّس بر جای مانده است.
- سیریل اسکندرانی
سیریل در قرن پنجم میزیست و سالها در مقام اسقف اسکندریه خدمت نمود. او آثار مهمی در زمینۀ مسیحشناسی به نگارش درآورد و بهویژه با تعلیم نستوریوس در مورد رابطۀ طبیعت الهی و انسانی عیسی به مخالفت پرداخت و دیدگاه راستدینی مسیحی را در این مورد شرح و بسط داد. وی همچنین نقشی مهم در شکلگیری اعتقادنامۀ افسس، که بر الوهیت و انسانیت عیسی و رابطۀ صحیح این دو طبیعت تأکید میکرد، داشت، و به خاطر دفاع خردمندانه و جانانهاش از حقایق بنیادین ایمان مسیحی، به او عنوان “ستون ایمان” داده شد.
- یوحنای دمشقی
یوحنای دمشقی که به طور تقریبی در قرن هشتم زندگی میکرد، آخرین نفر از جرگه پدران کلیسایی محسوب میشود. وی آثار زیادی در شرح و تفسیر آموزههای مسیحی به نگارش درآورده است. مشهورترین اثر او “چشمۀ دانش” نام دارد که در واقع، جمعآوری تعالیم پدران کلیسا در یک مجموعۀ نظاممند و مدون است. از او موعظهها و سرودهای بسیاری نیز بر جای مانده است.

۳) پدران لاتینی
“پدران لاتینی” پدرانی بودند که آثارشان را به زبان لاتینی مینگاشتند و اکثریتشان در غرب و شمال آفریقا میزیستند.
- تِرتولیان
تِرتولیان اولین نفر از حلقۀ پدران لاتینی محسوب میشود و نخستین کسیست که به شکلی وسیع و گسترده، مفاهیم الهیات مسیحی را در قالب زبان لاتین مطرح کرد و به همین منظور، به عنوان پدر الهیات لاتین شناخته میشود. تِرتولیان در سال ۱۶۰ میلادی در شهر کارتاژ، در شمال آفریقا به دنیا آمد، اما بیشتر عمر خود را در روم سپری کرد. او نقش مهمی در تدوین و تبیین آموزۀ تثلیث ایفا کرد و برای نخستین بار فرمول «سه شخص و یک ذات» را در مورد تثلیث به کار برد. گفته میشود او اولین کسیست که اصطلاحات “عهدجدید” و “عهدعتیق” را برای دو بخش کتابمقدّس استفاده کرد. تِرتولیان آثار بسیاری در زمینۀ دفاعیات مسیحی به نگارش درآورد. او نگاهی انتقادی به فلسفۀ یونان داشت و بر جنبۀ فراعقلانی ایمان مسیحی تأکید میکرد. از تِرتولیان بیش از سی اثر بر جای مانده است.
- هیلاریوس
هیلاریوس در سال ۳۰۰ میلادی در فرانسه به دنیا آمد. وی سالها در مقام اسقفی خدمت کرد و آثار بسیاری در زمینۀ تفسیر کتابمقدّس و آموزههای مسیحی، و نیز سرودهای متعددی به زبان لاتین به نگارش درآورد. هیلاریوس به خاطر مخالفت جدیاش با بدعت آریوسی که دیدگاهی نادرست در مورد الوهیت مسیح بود، مشهور است.
- آمبروز
آمبروز در سال ۳۴۰ میلادی در ایتالیا چشم به جهان گشود و سالیان متمادی به عنوان اسقف شهر میلان خدمت کرد. وی به خاطر خدمات گستردهاش، یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای کلیسایی قرن چهارم محسوب میشود. او آثار زیادی در زمینۀ تفسیر قسمتهای مختلف کتابمقدّس، و نیز در شرح و بسط آموزههای مسیحی به نگارش درآورد. آمبروز در زمان خود، از مدافعان جدّی راستدینی مسیحی در برابر بدعت آریوسی محسوب میشد و ثأثیر عمیقی نیز بر موسیقی کلیسایی زمان خودش گذاشت.
- جِروم
جِروم در سال ۳۴۰ به دنیا آمد. او آثار بسیاری در زمینۀ تفسیر کتب مختلف کتابمقدّس به نگارش درآورد و در تفسیر خود، تحتتأثیر سنن تفسیر یهودی و روش استعاری و عرفانی بود. جِروم آثار دیگری نیز در زمینۀ الهیات مسیحی و دفاعیات به نگارش درآورد، اما شهرت او به خاطر ترجمۀ کتابمقدّس به زبان لاتین، که به “ترجمۀ وولگیت” مشهور است و بعدها به متن رسمی در کلیسای کاتولیک تبدیل شد، میباشد.
- آگوستین
آگوستین در سال ۳۴۵ در هیپو، در شمال آفریقا، چشم به جهان گشود. آشنایی عمیق او با فلسفۀ یونان سبب شد تا اندیشهپردازیهای الهیاتی عمیقش، ژرفایی تازه به الهیات مسیحی ببخشد و آثارش نقشی مهم در شکلگیری و قوام آموزههای مختلف ایمان مسیحی، بهویژه مقولاتی چون فیض، گناه اولیه، و کلیساشناسی داشته باشد. تأملات عمیق آگوستین در زمینۀ تثلیث، به این آموزه شأن و صلابتی نوین بخشید. بهیقین، او را میتوان از بزرگترین الهیدانان مسیحی در همۀ دورانها دانست چراکه تأثیری انکارناپذیر بر همۀ الهیدانان پس از خود داشته است. آگوستین همچنین آثاری در زمینۀ رد بدعتهای زمان خود، یعنی جنبش دوناتیستها و تفکر پلاگیوسی به نگارش درآورد. او در نوشتههایش به ضد دوناتیستها، تعالیم نادرست آنها را در رابطه با کلیسا مورد نقد قرار داد و در نقد پلاگیوس، دیدگاه خوشبینانۀ وی را در مورد طبیعت انسان زیر سؤال برد. کتاب “شهر خدا”ی آگوستین، اثری دفاعیاتی و کتابی در زمینۀ فلسفۀ تاریخ است. او آثاری نیز در زمینۀ زندگی عملی مسیحی نوشت. کتاب “اعترافات او”، اولین زندگینامه در ادبیات غرب محسوب میشود که در آن آگوستین به شرح گذشتۀ خود و نحوۀ ایمان آوردنش میپردازد. آثار آگوستین همچنین واجد جنبههای فلسفی عمیق است و برخی آثار وی جزو میراث غنی فلسفۀ نظری محسوب میشود.
- گریگوری کبیر
گریگوری در سال ۵۴۰ میلادی در روم به دنیا آمد. او که خود رهبری توانا و مدبّر بود، پس از رسیدن به مقام اسقفی روم، قدرت نظام کلیسایی غرب را توسعه بخشید. گریگوری زندگی پاک و مقدّسی داشت و بر اهمیت تقدّس در زندگی خادمان مسیحی تأکید بسیار میکرد. از او نامهها، تفاسیر، موعظهها و آثار بسیاری بر جای مانده است. اما مشهورترین اثر وی، که در قرون وسطی کتاب اصلی درسی برای اسقفان محسوب میشد، کتاب “قانون شبانی” است که شامل دستورالعملهایی در مورد خدمت شبانی و دیگر خدمات روحانی میباشد. او همچنین به موسیقی کلیسایی زمان خود نظم و علوی نوین بخشید. گریگوری، “خادم خادمان خدا” خوانده شده است.