آوازه، ثمردهی و شماری از چهرههای برجستۀ برآمده از مدرسۀ نصیبین
مدارس مسیحی سدۀ ششم امپراتوری ساسانی در سطوح مختلفی قرار داشتند. این مدارس از اجتماعی برای مطالعۀ ابتدایی کتابمقدس در کلیسایی محلی، مطالعۀ غیررسمی و بهدور از تشریفات در صومعهها، تا مؤسسههای سازمانیافتۀ مستقلی که دانشجویان در آن علم تفسیر میآموختند و با منطق ارسطویی آشنا میشدند، متفاوت بودند. در این بین، مدرسۀ نصیبین، سرآمد تمامی مدارس مسیحی پارس و مشهورترین و تأثیرگذارترین آنها بود. آثار ادبی مسیحیان شرقی در پارسِ پیش از اسلام در حال رشد بود. اما از سدۀ پنجم به اینسو، دوران خاصی از رشد پرشتاب آثار ادبی مورد اشاره آغاز شد. نویسندگان آن آثار عمدتاً ایرانی بودند. مدرسۀ نصیبین، در بینالنهرین، مدرسۀ تیسفون در پایتخت ساسانیان، و مدرسۀ گُندیشاپور (بیت لاپات در زبان سریانی) در خوزستان، مراکز اصلی آموزشی کلیسای باستانی پارس در آن دورانِ ایران ساسانی بهشمار میآمدند (Ahmad Hassan Dani, 1996, p. 92).
مدرسۀ نصیبین الهامبخش بسیاری در غرب نیز بود، چنانکه کاسیودوروس (Cassiodorus)، اندیشۀ تأسیس مدرسهای بهسان نصیبین را در ایتالیا در ذهن میپروراند. مدرسۀ نصیبین نمونهای برای سایر مدارس مسیحیان شرقی هم بهشمار میرفت. اما افزون بر این، اهمیت و قابلیت آکادمیک مدرسۀ نصیبین و حرکت مدرسهای که در آن نقش مهمی ایفا میکرد در روند نهادینهشدن آموزش در بین یهودیان اواخر دوران باستان بینالنهرین، پیدایش آموزشگاههای یهودی یشوت (yeshivot)، و انتقال فلسفه و ادبیات پزشکی یونانی به عربی در اوایل دوران حکومت عباسی (بیشتر در دوران طلایی)، بیش از پیش نمایان میشد (Becker, 2009, pp. 3).
مدرسۀ نصیبین خیل بزرگی از مبشران، آموزگاران، پژوهشگران، شبانان، راهبان بهنام، و رهبرانی بزرگ را در دامن خود پروراند و به کلیسای پارس ارزانی کرد. از آن جمله میتوان به مانای شیرازی، مارآبا، ابراهیم بت رابان، پولس پارس، بَوّی و … اشاره کرد:
مانای شیرازی
او از آموزگاران برجسته مدرسۀ پارسیان ادسا، یا همان نصیبین در تبعید بود. او سپس به همراه دیگر پیروان الاهیات نستوری از ادسا اخراج شد و به نصیبین رفت. مارآبا، که بعدها به مقام پاتریارکی کلیسای پارس رسید در نصیبین شاگرد مانای شیرازی بود. حتی وقتی مانا به مقام اسقفی کلیسای ارزون (Arzun)، منصوب شد، مارآبا وی را همراهی کرد و در آن شهر به تدریس پرداخت (Thomas 2015:39-40). کنت توماس در کتاب خود تحت عنوان A reastless Search ترجمۀ مزامیر به زبان پهلوی را که قسمتهایی از آن در ویرانههای صومعهای ایرانی در چین یافت شده است به مانای شیرازی نسبت میدهد (Thomas 2015:39). افزون بر این، مانای شیرازی برگردان کارهای تئودور موپسئستیایی و دیودور طرسوسی از زبان یونانی به سریانی را انجام داد. نویسندۀ تواریخ سیرت، خبر میدهد که بعدها مانا به مقام سراسقفی استان پارس منصوب شده بود. مانای شیرازی در مراحل پایانی خدمت خود کمر به تصنیف اشعار و سرودها، و تألیف کتابچۀ عبادت و پاسخها به زبان فارسی بست (Thomas 2015:39).
به واقع مانای شیرازی نخستین چهرۀ شناختهشده و برجسته در میان رهبران و نویسندگان کلیسای باستانی ایرانزمین است که در پاسخ به نیازهای برآمده از تنوع قومی گستردۀ کلیسای امپراتوری ایران کار ترجمه و تألیف متون مختلف مسیحی به زبان فارسی را در دستورکار خود قرار میدهد و در آن مسیر قدمهای جدی برمیدارد (Thomas 2015:25).
مارآبای اول[۱]Mar Aba I
مارآبا از مردم ناحیۀ حاکمنشین رادان در ساحل دجله بود. در حدود ۴۸۰ م. گروهی از مردم منطقۀ مورد اشاره به ایمان مسیحی گرویدند، اما بیشتر آنان زرتشتی بودند. مارآبا نیز در خانوادهای زرتشتی زاده شد. در جوانی وارد کارهای دیوانی شد و مقام ارزبُد (امور مالیاتی) داشت. سپس معاون دبیر «هماراگرد» به معنی آمارگر در بیت گرامایی بود. روایتهای کلیسایی چگونگی ایمان مارآبا به مسیح را به ماجرای گذر وی از رود دجله و روبهروشدن با فردی مسیحی، نسبت میدهند که در برابر خشم و بدرفتاری مارآبا با فروتنی رفتار کرد. (Nafisi 2013:14-42). دکتر کنت توماس، مبشر پیشین آمریکایی در ایران، در کتاب ارزشمند خود مارآبا را دانشآموختۀ مدرسۀ علم الاهی ادسا برمیشمارد و همچنین آغاز ارتباط دوستی و همکاری دیرپای او با مانای شیرازی را به دوران تحصیل در همان مدرسه نسبت میدهد (Thomas 2015:32). اما به توجه به شواهد پرشمار، احتمال تحصیل او در مدرسۀ نصیبین و سپس مدتزمانی تدریس در آنجا قویتر است. مارآبا، در آن دوره، بر شماری از کتب کتابمقدس تفاسیری نوشت و متونی از یونانی به سریانی برگرداند (Baum 2003:33; Izdebski 2014: 194).
بهتدریج مارآبا به چنان اعتبار و آوازهای در تقدس و دانش دست یافت که به هنگام خالی ماندن کرسی پاتریارکی در سال ۵۴۰ م. (احتمال دارد از سال ۵۳۷ م. خالی بوده باشد)، اسقفان ارشد کلیسای پارس یکصدا و بدون هیچ مخالفتی وی را به مقام پاتریارکی انتخاب کردند (Waterfield 1973:28).
میگویند خسرو انوشیروان تا زمانی که سابقۀ دینی مارآبا در کیش زرتشت آشکار نشده بود با وی رفاقت داشت و پس از دریافت سوابق پاتریارک کلیسای پارس در آیین زرتشتی، نتوانست یا دستِکم تمایلی به حمایت آشکار از وی در برابر مغان از خود نشان نداد. در آن روزگار، زرتشتیان افرادی را که به باور زرتشتی پشت میکردند مُرتد بهشمار میآوردند و حکم آنان مرگ بود. با اینحال، مارآبا به مکانی در آذربایجان امروزی تبعید شد (Stark, 1966, p. 380).
مارآبا به پیروی از نمونۀ مدارس پارسی، مدرسهای در تیسفون گشود. در حقیقت گشایش مدرسۀ علم الاهی تیسفون گوشهای از اصلاحات وی بود (Baumer 2016:84). در اسناد یهودی آمده است مدرسهای که توسط مارآبا، پاتریارک کلیسای پارس، در تیسفون گشایش یافت، یکی از بهنامترین مدارس آن بخش از امپراتوری ساسانی بود. بر اساس آثار رابیهای یهودی مدرسۀ مسیحی تیسفون در منطقهای به نام ماهوزا (Mahoza)، در آن شهر قرار داشت. گفته شده است که یکی از ویژگیهای مثبت مدرسۀ تیسفون و سایر مدارسی که همزمان با آن در دورهای مابین سدۀ شش تا هشت در آن منطقه بنیان نهاده شدند، این بود که مدرسه گردِ آموزگاری پرآوازه شکل نگرفته بود، بلکه جایی بود که شاگردان در عمل آموزش میدیدند (D. M. B.-A. Siegal, 2016, p. 53).
افزون بر مدرسۀ تیسفون، برخی ادعا دارند که مارآبا، رهبر پرآوازه کلیسای پارس بهواسطۀ کارهای خود در نیمۀ سدۀ ششم م. مُعَرفِ اندیشه و کارهای ارسطو به کلیسای پارس باشد. البته باید خاطرنشان شد که در حال حاضر اثرگذاری او بر ادبیات سریانی شرق، تنها در حد تأثیرگذاری ثانویه بهواسطۀ استفادۀ نامبرده از شکل مقدمههایی که ریشه در تفاسیر ارسطو دارند، قابل ردگیری است (King 2010:7). در مقابل، برخی نیز سرآغاز توجه پژوهشگران کلیسای شرق به منابع یونانی و برگردان و استفاده از آنها را به دوران مدرسۀ پارسیان ادسا نسبت میدهند (Holmes 2021:235).
ابراهیم بت رابان
ابراهیم بت رابان (درگذشت 569)، یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین پژوهشگران کتابمقدس سدۀ ششمِ کلیسای پارس بود. ابراهیم، برادرزادۀ ارشد نرسی بزرگ بود. پیرامون مراحل اولیۀ زندگی او چیز زیادی نمیدانیم، اما به احتمال زیاد او دانشآموختۀ مدرسۀ نصیبین بود و گمان میرود که به یاری عموی خود نرسی بزرگ به آنجا راه یافته باشد. ابراهیم بت رابان اندکی پس از سال 510، زمانی که نخستین جانشین نرسی بزرگ درگذشت، به ریاست مدرسۀ نصیبین برگزیده شد. در حقیقت، به دلیل فقدان شواهد، اطمینانی در مورد ریاست فرد دیگری در حد فاصل درگذشت نخستین جانشین نرسی و رویکارآمدن ابراهیم وجود ندارد.
مدرسۀ نصیبین تحت رهبری ابراهیم بهطور شگفتانگیزی رشد کرد. او خود روند بنای سالن بزرگ و تازۀ سخنرانی، خوابگاه دانشجویان و آسایشگاهی را مدیریت و نظارت میکرد. در همان دوره بود که رهسپارکردن گروههای بشارتی به سرزمینهایی که در شرق امپراتوری ساسانی قرار داشتند افزایش و انسجام بیشتری یافت. در دوران مدیریت ابراهیم بود که شمار دانشجویان مدرسۀ نصیبین به بیش از هزار نفر رسید که بالاترین آمار ثبتشدۀ تاریخ مدرسۀ مورد بحث است. ابراهیم در آن هنگام موفق شده بود کادر آموزشی را نیز بهواسطۀ فراهمآوردن منابع انسانی و مالی افزایش دهد. گفته میشود که او موفق شده بود موقوفههایی را برای حمایت از هیأت علمی مدرسه ایجاد کند. ابراهیم همچنین فن تفسیر را در قلب برنامۀ درسی مدرسۀ مورد بحث جای داد.
کارهای تئودور موپسئستیایی با وجود دردسترسبودن به زبان سریانی، پیش از ابراهیم بت رابان بهطور معمول توسط دانشجویان خوانده نمیشد. شاید یکی از دلایل پرهیز دانشجویان از رویآوردن به کارهای فرد مورد اشاره، دشواربودن ترجمه و در نتیجه درک آنها بود. اما ابراهیم بت رابان ترجمۀ سریانی کارهای تئودور را بازنوشت و آنها را بهطور رسمی در ردیف کتب درسی مدرسه نصیبین تعریف کرد (Popa 2019:432). از همینرو، روش تفسیر تئودور محبوبیت بیشتری یافت و موقعیت نامبرده را در مقام مرجع اصلی در کلیسای پارس پایدار ساخت. ابراهیم بت رابان، تألیفهای زیادی انجام داد که بهطور عمده کارهای تفسیری بر کتب عهدعتیق، شامل کتاب یوشع، داوران، پادشاهان و غزلغزلها و اغلب کتب انبیا بودند. بهنظر میرسد که کارهای ابراهیم از محبوبیت خوبی برخوردار بودند و خود ابراهیم یکی از ارکان مهم علم تفسیر دوران خود بهشمار میرفت. با اینحال جای بسی تأسف است که اغلب کارهای ابراهیم بت رابان به غیر از شمار اندکی که شامل تکههای پراکنده نیز میشوند به دست ما نرسیدهاند (Hill 2010:19-20).
خدمت و کوشش سخت و دیرپای ابراهیم بت رابان در مقام ریاست مدرسۀ نصیبین کمک کرد تا مدرسۀ مورد بحث به نهاد آموزشی بسیار تأثیرگذار و تعیینکنندهای در شکلدهی قالبهای فکری و حیات روحانی کلیسای پارس تبدیل شود (Doe 2019:40).
بهنظر میرسد که مدرسۀ نصیبین در دوران خسرو اول (۵۷۹-۵۰۱)، پادشاه ساسانی، به دلایلی تحت فشار قرار گرفت و بهمدت دو سال (۵۴۰-۵۴۱) تعطیل شد (Gillman 2016:123).
پولس پارسی
پیرامون راهیابی کارهای ارسطو به قلمرو پارس و تأثیرگذاری آنها بر نگاه و اندیشۀ کلیسای پارس و بهواسطۀ آن بر اندیشمندان عرب دورههای بعدی، میباید به پولس پارسی، الاهیدان و فیلسوف سدۀ ششم م. کلیسای پارس نیز اشاره داشت. اگرچه شماری از کارهای پولس پارسی به دست ما رسیدهاند، با اینحال، دانستههای ما از زندگی او به گفتارهای «تواریخ سیرت» پیوسته به سدۀ نُهم، و «تواریخ کلیسایی» ابن عبری، نویسندۀ بهنام کلیسای سریانی (مونوفیزیت)، پیوسته به سدۀ سیزدهم م. محدود میشود. گفته شده است که او در دربار خسرو انوشیروان (۵۷۹−۵۳۱ م.)، کار میکرد (Rose 2011:65)، و گمان میرود که او نیز دانشآموختۀ مدرسۀ نصیبین بوده باشد که در آنجا به تحصیل فلسفه پرداخته بود.
پیرامون پولس پارسی سندی وجود دارد که در سال ۵۲۷ م. در شهر قسطنطنیه با اندیشمندی مانوی به نام پونتینوس مناظره داشت. در سال ۵۴۰، ژولیوس آفریکانوس، تاریخنگار شناختهشدۀ مسیحی ساکن قسطنطنیه، از پولس پارسی بهعنوان نویسندهای الهامبخش بهسبب نوشتن مقدمهای بر تفسیر کتابمقدس نام میبرد. آفریکانوس گفته است که پولس در آن هنگام خود را در قامت الاهیدانی مسیحی میدید. در سالهای ۵۳۱، ۵۴۷ یا ۵۶۱ (به احتمال فراوان ۵۴۷)، گروهی از رهبران کلیسای پارس که در میان آنان پولس در مقام اسقف نصیبین نیز حضور داشت از قسطنطنیه دیدن کردند تا پیرامون برخی زمینههای الاهیاتی با ژوستینین، امپراتور بیزانس (۵۶۵-۵۲۷)، و اندیشمندان بیزانسی گفتوگو کنند (Izdebski 2014:201). برخی شکلگیری دیدار فوق را بر پایۀ درخواست ژوستینین از خسرو انوشیروان مبنی بر رهسپار کردن گروهی از اندیشمندان مسیحی ایرانی به قسطنطنیه به منظور گفتگو پیرامون آموزههایی خاص میدانند(Celebi 2024:43-44).
از جمله کارهای بهجامانده از پولس پارسی میتوان به مقدمهای بر فلسفه و منطق، رسالهای بر منطق ارسطوی فیلسوف خطاب به خسرو انوشیروان، بحثی بر تفسیر ارسطو اشاره کرد که به احتمال زیاد در ابتدا به زبان پارسی، نه سریانی، نوشته شدهاند (King 2010:7).
بَوّی کبیر[۲]Babai the Great – ܒܒܝ ܪܒܐ
بَوّی (درگذشت ۶۲۸ م.)، که در تاریخ کلیسای پارس لقب «کبیر» به خود گرفت، بزرگترین نویسندۀ نسل خود در کلیسای امپراتوری ساسانی بود. بَوّی اصلاحگر صومعهها، زندگینامهنویس، و الاهیدان بهنامی در تاریخ کلیسای پارس بهشمار میآید. او در دوران جوانی زبان فارسی آموخت و سپس به مدرسۀ نصیبین پیوست. بَوّی در مدرسۀ نصیبین مشغول تحصیل در رشتۀ پزشکی شد. افزون بر این، بَوّی در کلاسهای علم الاهی نیز شرکت داشت. بَوّی مدافع آموزهای است که راستدینی کلیسایش را در دو طبیعت ((kyane، و دو شخص ((qnome[۳]واژۀ مذکور بهطور معمول «شخص» ترجمه میشود.، متحدشده در مسیح در قالب یک شخص (parsopa)، تعریف میکرد.
بعُد متمایز مسیحشناسی بَوّی ادعای وجود نهتنها دو طبیعت، بلکه دو شخص ((hypostases، الاهی و انسانی در مسیح بود. این مبحث به هنگام تحصیل و سپس تدریس بَوّی در مدرسۀ نصیبین مطرح شد و توسعه یافت. محققان نصیبین که به شکل عمده از مسیحیان سریانیزبان شرقی محسوب میشدند با مبحث دیوفیزت (dyophysites)، که دو طبیعت در یک شخص برای مسیح قائل میشد، مشکلی نداشتند. اما مطرحشدن دو شخص ((hypostases، در کنار دو طبیعت مسیح موضوعی مناقشهبرانگیز بود. به طوری که برخی از همکاران بَوّی از جمله خنانیا اهل ادیبنه، رئیس وقت مدرسه، با این ایده مشکل داشتند.
بَوّی ادعای فوق را در کتاب معروف خود تحت عنوان On the Union به تفصیل مورد بحث قرار داده است. بهنظر میرسد که طرح ادعای فوق از سوی بَوّی و رشد و گسترش چنین تفکری ناشی از گسترش فزایندۀ نفوذ میافیزیتسم ((miaphysitism[۴]این نگرش مسیحشناسی باور دارد که مسیح مجسم دارای طبیعت واحدی بود که همزمان الهی و انسانی است.، در قلمرو ساسانیان باشد. میافیزیتستها رقیب و مخالف رویکرد مسیحشناسی نستوری بهشمار میآمدند (The Cambridge Edition of Early Christian Writings ۲۰۲۲: XXIX). گفته میشود که در آن ایام، هستههای قدرتمندی از گروههای مخالف میافیزیتسم در صومعۀ بزرگ کوه ایزلا، در نزدیکی نصیبین، واقع در جنوبغرب ترکیه امروزی، گرد هم آمده بودند. خود بَوّی نیز پس از دورهای تدریس در مدرسۀ نصیبین، به صومعۀ مزبور پیوست. بَوّی به سال ۶۰۴ م. بهعنوان رئیس صومعه (Abbot)، انتخاب شد (The Cambridge Edition of Early Christian Writings ۲۰۲۲:۴۲۷-۲۸). به سبب اهمیت بالای این مباحثات پادشاهانی بهسان خسرو انوشیروان (۵۷۹-۵۳۱ م.)، نعمان، پادشان لخمی (۶۰۲-۵۸۰)، متحد ساسانیان، و خسرو پرویز (۶۲۸-۵۹۰)، مناظرههایی را در دربارهای خود مابین میافیزیتستها و مسیحیان نستوری (کلیسای پارس)، برگزار کردند (Tannous 2020:116).
پس از درگذشت گریگور کاشکری، پاتریارک کلیسای پارس، به سال ۶۰۷ م. تا زمان مرگ خسرو پرویز، واپسین پادشاه توانمند ساسانی، کلیسای پارس که تحت فشار و جفای خسرو قرار گرفته بود، اجازۀ انتخاب پاتریارک جدیدی را نیافت. اما مرگ خسرو پرویز در سال ۶۲۸ م.، به کلیسای پارس فرصت تجدید سازمان بخشید. بَوّی بهطور منطقی نامزد اصلی نشستن بر کرسی پاتریارکی بهشمار میرفت. در نهایت، شورای اسقفان کلیسای پارس (۶۲۸-۶۲۷ م.)، یکصدا بَوّی را به مقام پاتریارکی آن کلیسا برگزید، اما بَوّی از نشستن بر کرسی پاتریارکی پرهیز کرد. او اندکزمانی پس از آن رویداد، در سن ۷۷ سالگی درگذشت (Vööbus. 1988:308).
Bibliography
- Baum, Wilhelm., Winkler, Dietmar W. . 2003. The Church of the East: A Concise History (Routledge: London).
- Baumer, Christoph. 2016. The Church of the East (I. B. Tauris & Co. Ltd: London & New York).
- The Cambridge Edition of Early Christian Writings. 2022. (Cambridge University Press).
- Celebi, Nurgul., Tunc, Ismet. 2024. Turabdin-Tarih Din Kültür (DTA YAYINCILIK BILISM LIMITED SIRKETI: N.p.).
- Doe, John. 2019. ‘The Role of the Nisibis School in Early Christian Education’, Journal of Early Christian Studies, 23: 30-55.
- Gillman, Ian & Klimkeit, Hans-Jachim. 2016. Christians in Asia before 1500 (Routledge: London & New York).
- Hill, Jonathan. 2010. “Abraham of Beth Rabban.” In Dictionary of Theologians. United Kingdom: James Clarke & Company Limited.
- Holmes, Chatherine. . 2021. Literacy, Education and Manuscript Transmission in Byzantium and Beyand (Brill: Netherlands).
- Izdebski, Adam. 2014. ‘Cultural contacts between the superpower of Late Antiquity: the Syriac School of Nisibis and transmission of Greek educational experience to Persian Empire’, Cultures in Motion: Studies in Medieval and Early Modern Periods, 8: 185-204.
- King, Daniel. 2010. The Earliest Syriac Translation of Aristotle’s Categories (Brill: Netherlands).
- Nafisi, Saeed. 2013. Christianity in Iran until Beginning of Islam (Asatir: Tehran).
- Popa, Catalin-Stefan. 2019. ‘East Syriac Theological Instruction and Anti-Chalcedonian Identity in Nisibis in Late Antiquity’, Review of Ecumenical Studies Sibiu, 11: 424-38.
- Rose, Jenny. 2011. Zoroastrianism: A Guide for the Perplexed (Bloomsbury Academic: United Kingdom).
- Tannous, Jack. 2020. The Making of the Medieval East: Religion, Society, and Simple Believers (Princeton University Press: United Kingdom).
- Thomas, Kenneth. 2015. A reastless Search: A History of Parsian Translations of the Bible (Society of Biblical Literature).
- Vööbus., A. 1988. “Babay the Great.” In Encyclopedia Iranica III. Encyclopedia Iranica.
- Waterfield, Robin E. 1973. Christians in Persia (Clarke, Doble & Brendon Ltd: Great Britain).