موضوع «خواندگی مسیحی» یکی از موضوعات مهم در شاگردی مسیح است که پرداختن به آن از فواید و ثمرات بسیار برای رشد کیفی مسیحیت ایرانی و اثرگذاری ایمان مسیحی بر همۀ ابعاد زندگی ایرانیان مسیحی برخوردار خواهد بود. متأسفانه این موضوع بسیار مهم، یا بهتمامی مورد غفلت قرار گرفته، و یا بحث دربارۀ آن به ابعاد و حوزههای خاصی از مفهوم خواندگی محدود شده است. غالباً وقتی سخن از خواندگی به میان میآید، بحث یا به خواندگی برای خدمت تماموقت کلیسایی محدود میشود، و یا مقصود از خواندگی، معمولاً خواندگی مؤمنین برای انجام خدمات مختلف در حیات و فعالیتهای کلیسایی است. چنانکه در این مجموعه مقالات خواهیم دید، گسترۀ مفهوم خواندگی بس وسیعتر از اینها بوده، همۀ قسمتهای زندگی مؤمن به مسیح را در بر میگیرد، و در نتیجه، بررسی و شناخت درست آن بر همۀ ابعاد زندگی مسیحی چه در کلیسا و چه در جامعه به طور کلی، اثری چشمگیر و تعیینکننده خواهد داشت.
خواندگی و تدارک خدا برای خلقت
خواندگی طریقی است که خدا با استفاده از آن برای خلقت خود تدارک میبیند و نیازهای آن را رفع میکند. یکی از قسمتهای دعای ربانی که ما مسیحیان آن را چه در دعاهای خصوصی و چه در پرستشهای کلیسایی بازگو میکنیم و یا الگو قرار میدهیم، میگوید: «نان کفاف ما را امروز به ما بده! » شکی نیست که همۀ ما باور داریم و باید باور داشته باشیم که خدا این دعای ما را میشنود و روزیِ ما را به ما میبخشد. کتابمقدس به صراحت تعلیم میدهد که این خداست که برای انسانها و برای تمامی خلقت خود خوراک فراهم میآورد. سرایندۀ مزمور میگوید که: «او ترسندگان خود را روزی میدهد» (مزمور ۱۱۱: ۵). نیز ما را دعوت میکند که خدای خدایان را سپاس گوییم زیرا که او «همۀ جانداران را خوراک میدهد» (مزمور ۱۳۶: ۲۵). خودِ خداوند ما مسیح بر این حقیقت تأکید فرمود که پدر آسمانی به همۀ پرندگان و چقدر بیشتر به همۀ فرزندان خود روزی میدهد (متی ۶: ۲۶).
ولی سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که خدا چگونه و از چه طریقی این کار را میکند. او چگونه برای ما نان فراهم میکند؟ قطعاً او هر روزه از آسمان بر ما نان نمیباراند. البته او یک بار در تاریخ این کار را کرد و از آسمان بر قوم خود که آنها را از مصر رهانیده بود، نان بارانید! و ممکن است در آینده نیز در موارد استثنائی این کار را بکند. ولی قطعاً این روش معمول او در فراهم آوردن نان روزانه برای فرزندانش نیست. بلکه او برای انجام این کار از کشاورزی که گندم را میکارد و چون رویید آن را درو میکند، از نانوایی که از آرد خمیر درست میکند و نان میپزد، از رانندۀ کامیونی که نانها را پخش میکند، از فروشندۀ مواد غدایی که نانها را به ما میفروشد، از بانکداری که تسهیلات لازم را برای تمام اینها فراهم میآورد، و از عدۀ زیاد دیگری که در این زنجیره قرار میگیرند، استفاده میکند تا نان روزانۀ ما را به دست ما و خانوادۀ ما برساند. این همان آموزۀ خواندگی است که در واقع زیرمجموعۀ آموزۀ بزرگتر «تدارک الهی» (Providence) است. خدا از طریق خواندگی اشخاص نامبرده، یعنی خواندگیِ کشاورز، نانوا، راننده، فروشنده، بانکدار و غیره، نان مورد نیاز مرا به دست من میرساند.
نمونۀ ملموس دیگری که در کتابمقدس مطرح شده است و برای درک آموزۀ خواندگی بسیار روشنگر است، به خدمت حکمرانان و نیروهای انتظامی مربوط است و در رومیان ۱۳: ۱-۶ یافت میشود. در این قسمت، سه بار دربارۀ حکام و نیروهای انتظامی به صراحت گفته شده است که آنها خدمتگزاران خدا هستند (رومیان ۱۳… ۶). به طور خاص در آیۀ ۴ دربارۀ این نیروها میخوانیم که: «او خدمتگزار خدا و مجری غضب است تا کسی را که مرتکب کار خلاف شده است، کیفر دهد». از رومیان ۱۲: ۱۹ روشن است که این «غضب» که نیروی انتظامی مجری آن است، غضب خدا در مجازات کردن خلافکاران و ظالمان است. پس خدا برای برقراری نظم اجتماعی و ایجاد امنیت و حفاظت از جان و مال ما از حکام و نیروهای انتظامی استفاده میکند، همانگونه که برای فراهم آوردن نان از نانوا استفاده میکند. این همان آموزۀ خواندگی است. کلام خدا در اینجا به صراحت پلیسی را که امنیت را در جامعه بر قرار میکند، «خادم خدا» میخواند! خدا از خواندگی پلیس استفاده میکند تا برای من و خانوادۀ من امنیت فراهم کند.
نیز همۀ ما میدانیم که سرچشمۀ همۀ برکات روحانی خود خداست. اوست که ما و زندگی ما را به صورتهای مختلف برکت میدهد. همچنین میدانیم که او از اشخاص دیگر برای برکت دادن ما استفاده میکند. او از معلمان ما استفاده میکند تا به ما خواندن و نوشتن بیاموزند، تا بتوانیم با خواندن کتابمقدس برکت بیابیم، و نیز از شبانان و معلمان کتابمقدس استفاده میکند تا کلام پربرکت خود را به ما بشنواند و ما را برکت بدهد. این نیز همان آموزۀ خواندگی است. خدا از خواندگی شبان استفاده میکند تا ما را برکت بدهد، همانگونه که از خواندگی نانوا استفاده میکند که به ما خوراک ارزانی دارد، و از خواندگی مأموران انتظامی استفاده میکند تا در جامعه به ما امنیت ببخشد. در همۀ این نمونهها میبینیم که خدا از خواندگی اشخاص استفاده میکند تا برای خلفت خود تدارک ببیند و نیازهای آن را رفع نماید. و این چنانکه گفتیم، جزء مهمی از آموزۀ تدارک الهی است.
کلیسا در جهان مدرن، بسیاری از اوقات در غفلت از آموزۀ تدارک الهی به سر میبرد. ما خدا را فقط در آسمانها و یا در عوالم درونی خویش جستجو میکنیم. ما از حضور و عمل او در جهان واقعیِ خارجی و امور عادی و معمولی جهان غافلیم. خدا برای ما یا خدای معجزات است و یا خدای تجارب دینی درونی ما. او خدایی است که منفعل بر تخت خود در آسمان نشسته، و فقط زمانی که ما به مشکلی گرفتار میآییم و نزد او فریاد کمک برمیآوریم، بهناگاه و برای لحظهای از آسمان نزول میکند (نزولی که بیشتر به شیرجه یا سقوط آزاد شبیه است… پس از دست زدن به عملی معجزهآسا و مافوقطبیعی دوباره به آسمان خود برمیگردد و تا فریاد کمک بعدی، فقط تماشاگری در انتظار است. و یا اینکه خدای ما خدایی است که در تجارب دینی و عرفانی ما، چه فردی و چه کلیسایی، بر ما اثر میگذارد و در زندگی ما عمل میکند. ولی چنین تصویری از خدا، با آنچه کتابمقدس به ما تعلیم میدهد، منافات دارد. هر چند خدای کتابمقدس گاهی برای نجات قومش دست به اعمال معجزهآسا و مافوقطبیعی میزند، ولی روش معمول او برای تدارک نیازهای قوم و فرزندانش، استفاده از قوانین طبیعی و وقایع عادی و روزمره است. چنانکه دیدیم، عیسی از تدارک خدا برای زندگی روزانه و خوراک و پوشاک ما سخن میگوید (متی ۶: ۲۵- ۳۰). به عبارت دیگر، خدا از خواندگیهای مختلف انسانها و به طور کلی موجوداتی که آفریده است، برای رفع نیازهای خلقت استفاده میکند.
خواندگی و اصل محبت
خدا جهان خلقت را به گونهای انتظام بخشیده که موجودات مختلف در ارتباطی متقابل نیازهای یکدیگر را برآورده میسازند. این در همۀ قلمروهای هستی صادق است و موجودات جهان به هم پیوسته و وابسته هستند. در جهان بشری نیز همچنین است. خدا به انسانهای مختلف علائق، توانائیها و خواندگیهای مختلف بخشیده تا آنها بتوانند در خدمت رفع نیازهای یکدیگر باشند. من با خواندگی خود نیازهای شما را برآورده میسازم و شما با خواندگی خود، نیازهای مرا. بدین ترتیب، نظام جهان بر محبت و خدمت به همسایه و همنوع بنا شده است. این محبت و خدمت متقابل به صورت دادن و گرفتن به ظهور میرسد، که عنوان دیگری برای آن همان «اقتصاد» است. در این نظام هیچکس فقط گیرنده نیست، بلکه همه هم گیرنده و هم دهنده هستند. هم خادم و هم مخدوم هستند و باید باشند. به همین دلیل است که مثلاً در قلمروی کار، پولس کسانی را که میخواهند فقط گیرنده باشند، توبیخ میکند و میگوید: «هر که نمیخواهد کار کند، نان هم نخورد» (دوم تسالونیکیان ۳: ۱۰؛ همچنین اول تسالونیکیان ۴: ۱۱- ۱۲؛ افسسیان ۴: ۲۸). خواندگیهای مختلف در واقع اشکال متفاوت خدمت به همسایه هستند. و از این طریق است که انسانها میتوانند خدا را خدمت کنند.
در واقع باید گفت که خدمت به خدا تنها از طریق خدمت به همسایه و در نتیجه تنها از طریق عمل مسئولانه به خواندگیهای ما امکانپذیر است، چرا که خدا به چیزی نیازمند نیست که ما بتوانیم با خدمت خود آن نیاز را رفع نماییم. رابطۀ ما با خدا تنها بر ایمان ما متکی است و ما از طریق ایمان نجات پیدا میکنیم و با خدا رابطه داریم. به عبارت دیگر، ما با ایمانمان خدا را خدمت میکنیم نه با اعمالمان (افسسیان ۲: ۸- ۹). در نقطۀ مقابل، رابطۀ ما با همسایهمان بر اعمال ما متکی است. ما از طریق کارهای نیکویمان یکدیگر را خدمت میکنیم (افسسیان ۲: ۱۰).
ارزش برابر خواندگیها
به همین دلیل است که همۀ خواندگیها در نظر خدا برابر و همارزشاند، چرا که ما نمیتوانیم بر اساس اعمال و کارهای نیکوی خود به خدا نزدیک شویم. تنها طریق نزدیک شدن به خدا، تکیه بر کار مسیح و ایمان به کار اوست. در نتیجه، خواندگیهای مختلف و کارهای مختلفی که در بر دارند، در رابطۀ ما با خدا بیتأثیرند. آنچه مهم است ایمان ماست، البته ایمانی که به محبت عمل میکند. پس تا جایی که رابطۀ ما با خدا و منزلت ما در حضور او مد نظر باشد، بین کشیش و معلم مدرسه و نانوا هیچ تفاوتی نیست. هر سه از یک مقام و منزلت در حضور خدا برخوردارند و هر سه تنها بر اساس ایمانشان میتوانند به خدا نزدیک شوند. میان خواندگیها از نظر ارزش روحانی تفاوتی نیست. مهم آن است که هر کس در خواندگی خود، خدا و همسایۀ خویش را خدمت کند. نانوا به هماناندازه خدا را خدمت میکند که معلم مدرسه و کشیش.
پس در رابطۀ ما با خدا، اعمال نیکو و خواندگی ما نقشی ندارد. ولی در رابطۀ ما با یکدیگر، اعمال و خواندگی ما نقش بسیار مهمی بازی میکند. از طریق اعمال یعنی خواندگیهایمان است که ما یکدیگر را محبت و خدمت میکنیم. بنابراین، در هر خدمت واقعی باید نیازی از همسایه رفع شود و نفعی به او برسد، خواه نیازی مادی یا اجتماعی، و خواه نیازی روحانی. به همین دلیل بود که لوتر راهبان مسیحی را که به دور از جامعه در دیرها زندگی میکردند بهشدّت مورد انتقاد قرار میداد، زیرا معتقد بود آنها خدمتی انجام نمیدهند، چرا که نفعشان به کسی نمیرسد. از نظر او خدمت به خدا تنها از طریق خدمت به همنوع میسر بود، و به گمان لوتر آنها خدمتی به همنوع خود نمیکردند! البته باید به یاد داشت که بسیاری از این راهبان به خدمات ارزندهای در حق همنوع مشغول بودند، خدماتی از قبیل شفاعت در حضور خدا و یا انجام پژوهشهای مهم در کتابمقدس، الهیات و غیره.
بدین ترتیب میتوان گفت که نظام جهان بر محبت استوار است، محبت به خدا و محبت به همسایه، که این همان دو حکم اعظم است که مسیح از آن سخن گفت (مرقس ۱۲: ۳۰- ۳۱). اصل محبت به خدا و همسایه البته در تثلیث ریشه دارد. خدا محبت است و سه شخص تثلیث در محبتی ازلی و ابدی یکدیگر را محبت میکنند. و از همین رو، خلقت خدا نیز بر اصل محبت استوار است، و این محبت از طریق خواندگیهای مختلف باید میان انسانها جاری باشد. پس خواندگیهای مختلف آدمیان، طریقی است که محبت و خدمت ما به یکدیگر خود را نشان میدهد و جامۀ عمل میپوشد.
خواندگی در جهانی سقوط کرده
البته، گناه به شکلهای مختلف بر نظام خواندگیها اثر گذاشته است. در جهان سقوط کردۀ ما، در بسیاری از موارد، انگیزۀ انجام مسئولیتهای خواندگی محبت نیست بلکه انگیزههای خودخواهانه است. نانوا معمولاً با انگیزۀ محبت و خدمت نان نمیپزد، و وکیل از روی محبت از حق مُوَکّل دفاع نمیکند، و تاجر با انگیزۀ محبت کالای خود را نمیفروشد. در جهان ما، مردم برای امرار معاش و کسب منفعت و خیلی انگیزههای خودخواهانۀ دیگر مطابق خواندگی خود عمل میکنند. با این همه، حتی در این حالت نیز خواندگی اشخاص مجرای تحقق و جاری شدن محبت خدا نسبت به ماست. تدارک خدا برای ما از طریق این خواندگیها و خدمت متقابلی که خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، از طریق آنها جامۀ عمل میپوشد، به ما میرسد. کوروش، پادشاه پارس، نمونۀ روشنی از این موضوع است. در باب ۴۵ کتاب اشعیا میخوانیم که کوروش با اینکه خداوند را نمیشناسد (آیا… ۵)، مسحشدۀ خداوند و کسی است که خدا او را به نام خوانده است تا آنچه را که میخواهد، در مقام پادشاه پارس برای قوم اسرائیل انجام دهد.
در جهان سقوط کردۀ ما، در بسیاری موارد، مسئولیتهای خواندگی به درستی انجام نمیشود. تاجر به درستی تجارت نمیکند؛ پادشاه به درستی حکم نمیراند؛ و کشیش به درستی خدمت خود را انجام نمیدهد. نیز در بسیاری موارد، خواندگیهایی که ما عملاً در آنها قرار میگیریم، با توانائیها و علایق ما تناسب ندارد. ولی هیچیک از اینها اصل خواندگی را نقض نمیکند و نظام خدا را به هم نمیزند. با وجود همۀ این کم و کاستها و اِعوِجاجها، خدا از طریق خواندگیهای ما، نیازهای خلقت را برآورده میسازد. در مسیح و خلقت تازهای که در او آغاز شده، نظام خواندگی نیز احیا میشود و شفا مییابد. بنابراین، مسیحی باید با آگاهی، انگیزه و کیفیتی متفاوت به خواندگی خود تحقق ببخشد.
تعدد و انواع خواندگی
خواندگیها متفاوت و متعددند و هر کس از خواندگیهای متعدد برخوردار است. خواندگیها را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: خواندگی در کار، خواندگی در خانواده، خواندگی در جامعه و خواندگی در کلیسا. هر فرد مسیحی از هر چهار نوع خواندگی برخوردار است. شخص ممکن است از چند خواندگی در هر یک از این قلمروها برخوردار باشد. مثلاً در قلمروی خانواده، من هم شوهر، هم پدر، و هم برادر هستم. تا چند ماه پیش از خواندگیِ فرزند بودن نیز هنوز برخوردار بودم، ولی با درگذشت پدرم این خواندگی بهپایان رسید. در قلمروی کار، من معلم و مدیر مدرسۀ الهیات هستم. در قلمروی کلیسا، شبانم. و در قلمروی جامعه، شهروند کشوری که در آن زندگی میکنم. هر یک از این خواندگیها، دربردارندۀ مسئولیتها و تعهداتی است که من باید به عنوان یک فرد مسیحی نسبت به آنها متعهد و کوشا باشم. ما در شمارههای آینده به هر یک از این چهار قلمرو خواهیم پرداخت و خواندگی مسیحی را در آنها بررسی خواهیم کرد.
سالهاست که متوجه شدم در هر جایگاه و مقامی که خداوند من رو قرار میده اونجا باید به عالیترین شکل برای خداوند بدرخشم و به نحو احسن انجام وظیفه کنم ، چون خداست صاحب و ناظر کار من و باید رضایت اون مد نظرم باشه و با این درس هم این مسئله برای من بهتر باز شد.
سپاس از شما
با درمورد فراوان به تمای دستاندکاران عزیز. به نظر من هر کس باید ببیند چه توانایی و چه استعداد ها ی که خداوند به او داده در همان راستا استفاده صحیح انجام دهد و به کار گیرد وبا انگیزه که خداوند را جلال میدهد طبق کلام خدا ما هر کاری میکنیم برای جلال خدا باشد در کل کار ما برای دیگران و همسایه دل سوزانه باشد …. خداوند شما را برکت دهد