مقدمه
یکی از مفاهیم بنیادین در الهیات مسیحی، بهویژه در عهد جدید، “فیض نجاتبخش الهی” است (یوحنا ۱:۱۶–۱۷؛ رومیان ۳:۲۳–۲۴؛ افسسیان ۲:۸–۹). اوج تجلی این فیض در تاریخ بشر با قربانی عیسی مسیح بر صلیب نمود پیدا کرد، و بر اساس فرمان خود او، در قالب آیینی مقدس همواره در کلیساهای مختلف بیاد آورده میشود (لوقا۲۲:۱۹)؛ آیینی که بسته به سنت الهیاتی، با عناوینی چون “شام خداوند”، “مشارکت مقدس” و یا در کلیسای کاتولیک “قربانی مقدس”(Eucharist) شناخته میشود[۱]مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۷۷. کلیسا با اجرای این آیین نهتنها قربانی نجات بخش مسیح توسط مرگ او بر صلیب را به یاد میآورد، بلکه با تکرار آن بر جایگاه مرکزی مرگ مسیح در عهد نجات بخش خدا با انسان نیز تأکید میورزد.[۲]تیسن ۱۹۷۹(۲۰۱۴)، ص. ۳۶۳
با این حال، در طی قرون، تفاسیر گوناگون از ماهیت، هدف و نقش این آیین در حیات کلیسا منجر به شکلگیری دیدگاههایی متفاوت و بعضاً متعارض شدهاند؛[۳]مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۸۰۱ بهگونهای که در برخی موارد، شدت این تعارضات بهجایی رسیده که باورهای یک دیدگاه از سوی دیدگاهی دیگر کفرآمیز خوانده شده است.[۴]Palmer, 2006, P. 230. چنین تنوع و تضادی در برداشتها، نه تنها ضرورت بازنگری در فهم این آیین را برجسته میسازد، بلکه ما را بر آن میدارد تا با نگاهی ژرفتر و آگاهانهتر به مقاصد و اهداف روحانی این آیین مقدس بیاندیشیم؛ تاملی که میتواند راه را برای اتخاذ رویکردی وفادار به روح تعلیم مسیح در اجرای این آیین هموار سازد. بر همین اساس، این مقاله میکوشد با بررسی برخی از اهداف بنیادین این آیین و تحلیل میزان تحقق آنها در چارچوب دیدگاههای گوناگون الهیاتی و سنتهای کلیسایی، به ارزیابی منصفانه و واقعبینانهای دست یابد. هدف نهایی این پژوهش نشان دادن این واقعیت است که چگونه میتوان با درک صحیح متن کتابمقدس، از برکات روحانی نهفته در این آیین به شکل کاملتری بهرهمند شد. لذا، این مقاله سعی بر این دارد تا نشان دهد که درک این آئین به عنوان ” نشانه” (آنگونه که آگوستین آن را توصیف کرد)[۵]مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۸۰، روشی موثرتر برای تقویت ایمان، جلوگیری از جایگزین شدن فیض خدا با مراسم مذهبی، و در نهایت، انسجام و تحکیم حیات کلیسا به عنوان بدن مسیح است.
در نظر گرفتن شام خداوند (به عنوان نشانه)، موجب تقویت ایمان (فردی) میشود.[۶]مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۸۹
بعضی از شاخههای مسیحیت، بهویژه کلیسای کاتولیک رومی، با برداشتی تحتاللفظی از سخنان عیسی در شام آخر، از جمله در متی۲۶: ۲۶ – ۲۸، به آموزهای با عنوان “تبدیل جوهر” (Transubstantiation) باورمند شدهاند. بر اساس این دیدگاه که بر حضور واقعی مسیح در این آئین تاکید دارد، نان و شراب مورد استفاده پس از دعای تقدیس کشیش، بهگونهای واقعی و نه صرفاً نمادین، به بدن و خون حقیقی مسیح تبدیل میگردد. اما این برداشت، که بهویژه در الهیات کاتولیک جایگاهی مرکزی دارد[۷]Palmer, 2006, P. 209.، در طول تاریخ پرسشها و چالشهای متعددی را در میان منتقدان برانگیخته است. از جمله مهمترین این پرسشها این است که آیا صرفاً باور به یک دگرگونی واقعی، بدون ارائه شواهد قابل مشاهده و راستی آزمایی، میتواند توجیهی مناسب برای چنین اعتقاد و ایمانی را فراهم آورد؟[۸]Lane, 2013, P. 256-257 افزون بر این، آیا پذیرش چنین باوری آئین شام خداوند را با حضور فیزیکی مسیح بر زمین در هنگام اجرای آیین همسان نمیپندارد؟ طبیعی است که در صورت پذیرش این دیدگاه، آیین شام خداوند دیگر صرفاً یادآور فیض الهی نخواهد بود، بلکه در ذات خود حامل فیض و یا دستکم واسطۀ انتقال آن تلقی خواهد شد. با آنکه این تلقی در سنت کاتولیک جایگاهی دیرینه دارد، اما به سبب ادعای بزرگ آن، نیازمند سنجشی دقیقتر است تا در مقایسه با سایر برداشتهای الهیاتی از این آئین، که بر نقش نمادین آن تاکید میورزند، میزان تاثیر آن بر تقویت ایمان فردی مورد ارزیابی قرار گیرد.
بر این اساس، در صورتی که آیین شام خداوند بهعنوان واسطهای برای دریافت فیض نجاتبخش الهی تلقی شود، دشوار بتوان آن را با تجربهای شخصی و آگاهانه از ارتباط با خداوند پیوند داد، زیرا در این نگرش، بیش از آنکه تمرکز بر روی برقراری پیوندی درونی میان شخص مومن و مسیح قرار گرفته باشد، تاکید بر حضور جسمانی مسیح در عناصر آیین نهاده شده است. از این رو، حتی با پذیرش حضور حقیقی مسیح در عناصر نان و شراب، بهسختی میتوان این عناصر را به تنهایی ضامن برقراری رابطهای شخصی با خداوند دانست؛ چرا که تاکید بیش از حد بر عناصر فیزیکی، نوعی به حاشیه راندن وعدۀ مسیح به شاگردان در بارۀ انتظار برای آمدن روحالقدس محسوب میشود و در نتیجه، حضور فیزیکی مسیح را بر حضور روحانی او که از طریق روحالقدس تحقق مییابد، برتر میشناسد (اعمال رسولان ۱: ۴). بدین ترتیب، بهآسانی نمیتوان آموزۀ تبدیل جوهر را طریقی برای تقویت رابطۀ ایمانی به حساب آورد، بلکه بنوعی میتوان آن را کوششی جهت عینیت بخشیدن به حضور راز آلود و جسمانی مسیح و تکرار قربانی کفاره کنندۀ او دانست؛ تلاشی که در عین حال، باور به اینکه عناصر تغییر یافته در آیین شام خداوند بتوانند به تنهایی توانایی لازم برای ایجاد رابطه با مسیح و تضمین رستگاری فرد را داشته باشند، دشوار میسازد[۹]Palmer, 2006, P.222..
.
البته، نباید این حقیقت را از نظر دور داشت که تمنای درونی انسان برای مواجههای ملموس با حضور واقعی و حتی جسمانی خداوند جذابیت ویژهای به این آموزه بخشیده، که ظاهراً به نقطۀ قوتی برای آن نیز تبدیل شده است. از آن رو که برخلاف برداشتی صرفاً نمادین[۱۰]Lane, 2013, P. 257.، تاکید بر واقعیت جسمانی مسیح بنوعی از انتزاعی شدن تجربۀ ایمانی جلوگیری میکند. اما در عین حال، باید در نظر داشت که در عمل، لزوماً باور به حضور جسمانی مسیح در عناصر نان و شراب امکان برقراری ارتباطی مستقیم با حضور مسیح را فراهم نمیآورد، چرا که در نهایت امر، این ارتباط نیازمند مشارکت درونی، ایمان زنده و گشودگی قلب نسبت به فیض الهی است، نه صرفاً پذیرش یک آموزۀ الهیاتی با انجام ظاهری یک آیین. بهویژه آنکه پذیرش این باور که برگزاری آئین شام خداوند بهمعنی تکرار قربانی مسیح و خوردن جسم و خون واقعی اوست، بیتوجهی به معنای متفاوت و رابطه خاصی است که نان و شراب معمولی در بستر این آیین با شرکتکنندگان پیدا میکنند؛ باوری که برای بسیاری از مسیحیان در طول قرون گذشته غیرقابل پذیرش بوده است و سبب مجادلات بسیاری شده است،[۱۱]Ferguson, 1996, p. 260-261 تا آنجا که در پرتو پیشرفتهای علمی، با آگاهیهای انسان امروزی نیز در تضاد کامل قرار میگیرد. حتی پیش از آغاز جنبش اصلاحات، و با وجود تصویب اولیهٔ آموزهٔ تبدیل جوهر در شورای لاتران چهارم (۱۲۱۵ میلادی)[۱۲]مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۸۰۴، در درون کلیسای کاتولیک نیز دیدگاههای متنوعی در خصوص این آیین وجود داشته است، که برای مثال میتوان به یکی از بارزترین مخالفتها توسط شخصی بنام برنگار اهل تور اشاره کرد که البته در اثر فشار کلیسای کاتولیک ناچار به عقب نشینی از مواضع خود گردید.[۱۳]Palmer, 2006, P. 221.
در این میان، مارتین لوتر، پیشوای جنبش اصلاحات دینی، هرچند دیدگاهی متفاوت از دیدگاه کلیسای کاتولیک در بارۀ تبدیل جوهر نان و شراب داشت، اما عدم تمایل او به برداشتی نمادین و سمبلیک از سخنان مسیح سبب شد که همچنان بر خوانشی تحتاللفظی از آیات مربوط به شام خداوند اصرار ورزد.[۱۴]Palmer, 2006, P. 102. در واقع اعتراض اصلی لوتر به کلیسای کاتولیک بیش از آنکه بر آموزۀ تبدیل جوهر قرار داشته باشد، بر چگونگی اجرای این آئین قرار داشت؛ چرا که به باور او، نه تنها معانی و تفاسیری فراتر از مقصود اصلی کلام خدا را به آن تحمیل میکرد، بلکه جایگاه و اقتداری بیش از حد به کشیشانی که آن را اجرا میکردند میبخشید، اقتداری که وظیفه اصلی آنها را تحتالشعاع قرار میداد.[۱۵]Ibid, p. 100. در این خصوص، یکی از نگرانیهای اصلی لوتر ایستادن کشیشان رو به محراب و پشت به جماعت بود که بر جنبۀ قربانی آیینتاکید نهاده، سبب انفعال مردم در عبادت و پرستش خدا میشد.[۱۶]Ibid, P. 99. بر همین اساس، او آموزهٔ “همجوهری”(Consubstantiation)[۱۷]۱۶ مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۸۱۰ را مطرح کرد تا تمرکز این آیین را از تکرار قربانی مسیح به مشارکت مؤمنان معطوف کند[۱۸]Ibid, P.109.. طبق این دیدگاه، نان و شراب به بدن و خون مسیح تبدیل نمیشوند، بلکه مسیح جسماً به گونهای اسرارآمیز همراه این عناصر حضور خواهد داشت. بدین ترتیب، عینیت این آئین همچنان حفظ شده، از تبدیل آن به یک “تجربۀ ذهنی”[۱۹]Lane, 2013, P. 258. جلوگیری میشد. با اینوجود، مشاهده میشود که این آموزه نیز با چالشی مشابه با آموزۀ تبدیل جوهر روبرو است؛ آیا میتوان جریان فیض الهی را تا حدی فروکاست که آن را وابسته به عناصر مادی بیجان دانست، آن هم تنها به این نیت که معنای تحتالفظی کلام مسیح حفظ شود؟ یا آنکه باید هدف اصلی این آئین را در قدرت آن برای ایجاد مشارکت روحانی مؤمنان با مسیح جستجو کرد، مشارکتی که نه تنها با حضور روحانی مسیح در قلب ایمانداران معنا مییابد و خود مولد ایمان است، بلکه مرگ او را در مرکز این تجربۀ عبادی قرار میدهد؟
از این رو، عدم ارائهٔ پاسخی روشن به این ابهامات سبب شد برخی از همعصران لوتر، مشخصاً اولدریش زوینگلی و اوئکولامپاد، نظریۀ نمادین بودن این آئین را مطرح کنند.[۲۰]Palmer. 2006, P.102. زوینگلی بر این باور بود که آیین شام خداوند نه حامل فیض نجاتبخش الهی است و نه ابزاری برای انتقال آن، بلکه تنها موجب تقویت ایمان مومنان و تحکیم ارتباط روحانی آنها با مسیح میشود.[۲۱]Lane, 2013, P. 258. زوینگلی در دیدگاه خود بر بعد انسانی و جسمانی مسیح تاکید بسیار زیادی داشت و آن را حلقۀ ارتباطی انسان با خدا میدانست؛ در حالی که لوتر باور داشت جسم مسیح در قالبهای انسانی محدود نیست و نمیتوان آن را از وجود الهی جدا دانست.[۲۲]Palmer, 2006, P.103. به همین خاطر، از نگاه لوتر حضور جسمانی مسیح در آئین شام خداوند واقعی بود. این اختلاف نظر بازتاب دو نگرش کاملاً متضاد بود که هریک تاکید را بر یک جنبه از واقعیت وجودی مسیح قرار میداد. بر خلاف لوتر که دیدگاهش تا حدی ادامۀ سنت کلیسای کاتولیک در آسمانی و قدسی دانستن این آئین بود، زوینگلی بر انسانیت عیسی تاکید داشت؛ انسانیتی که بهصورت جسمانی، نمایندۀ بشر در حضور خدا بود، بنابراین مسیح نمیتوانست بهطور همزمان به شکل جسمانی در آسمان و بر زمین حاضر باشد؛ آنچه در آئین شام خداوند حاضر بود، روح مسیح بود که هدف آیین را محقق میساخت. به همین خاطر، خوردن بدن فیزیکی مسیح برای زوینگلی معنای دیگری جز آدمخواری نداشت.[۲۳]Ibid, P. 102.
با گذشت چند سال از اختلاف نظر میان لوتر و زوینگلی، ژان کالون، یکی دیگر از الهیدانان برجسته اصلاحات دیدگاههای خود را در بارۀ شام خداوند مطرح کرد. در الهیات او، این آئین نه تنها جایگاهی مرکزی در ایمان مسیحی دارد، بلکه او آن را به عنوان نشانهای الهی معرفی میکند که نقطۀ اتصال مکاشفۀ الهی و ادراک بشری است.[۲۴]Ibid, P. 155. باور عمیق کالون به تاثیر این آئین در فرآیند رشد ایمان مؤمنان سبب شد تا او اهمیت درک صحیح انسان از این عمل الهی را در مرکز الهیات خود قرار دهد؛[۲۵]Ibid, P.140. چرا که به باور او، بدون فهم درست از این عمل مقدس، ایمان به درستی رشد نخواهد کرد. از نگاه کالون، این رشد روحانی، نتیجۀ فرآیندی است که با تکرار این آئین در طول زندگی مؤمن تداوم مییابد[۲۶]Ibid, P.140. بر این اساس، او آموزههای تبدیل جوهری و هم جوهری را به صراحت رد میکند. از دیدگاه او، آنچه باید دگرگون شود، نه ماهیت نان و شراب است، و نه لزوم حضور فیزیکی مسیح در کنار عناصر طبیعی برای تغییر، بلکه این خود انسان و و ذهنیت اوست که نیاز به تغییر و دگرگونی الهی دارد، تا در نهایت به ایمانی عمیق و شناختی رفیع دست یابد، تا به گفتۀ پولس او را به “بلندای قامت مسیح” برساند (افسسیان ۴: ۱۳). تاکید کالون بر اتحاد حقیقی میان مسیح و مومنان در شام خداوند، دیدگاه زوینگلی را نیز به چالش کشید؛ دیدگاهی که تجسم مسیح را امری میداند که تنها یکبار اتفاق افتاده است. از منظر کالون، تجسم در شام خداوند ادامه مییابد، زیرا نه تنها روح مسیح بلکه جسم او نیز بواسطۀ روحالقدس با مومنان متحد میشود و در وجود آنها تجسم مییابد.[۲۷]Palmer, 2006, P.160. کالون، شام خداوند را مکان وساطت مسیح میان خدا و انسان میدانست؛ وساطتی میان حکمت الهی و جهالت انسان.[۲۸]Ibid, P.151. بر این اساس، هرچند او حضور فیزیکی مسیح را در این آئین آنطور که در آموزههای تبدیل جوهری و هم جوهری مطرح میشد، نپذیرفت، اما به این حضور به نحوی دیگر و در سطحی عمیقتر باور داشت. به زعم او، در نتیجۀ اتحادی که بین شخص ایماندار و مسیح در این آئین شکل میگیرد، فرد مومن به مکان سکونت مسیح بدل میشود و این دو در پیوندی رازآلود یکی میگردند.[۲۹]Ibid, P.153. با این حال، کالون به وضوح تبیین نمیکند که این “یکی شدن” چه تفاوتی با اتحاد ایمانی شخص مومن و مسیح در سایر لحظات زندگی دارد .
بدین ترتیب، با قدری تأمل بیشتر در رویکرد اصلاحگران، میتوان نزدیکی بیشتری بین دیدگاه نمادین از آئین شام خداوند و آموزههای کتاب مقدس مشاهده کرد. در این رابطه، سخن مسیح که فرمود: “بگیرید، بخورید، این است بدن من… همگی از این بنوشید” (متی ۲۶:۲۶–۲۸)، میتواند همچون نمادپردازیهای اشعیا و حزقیال نبی در عهد عتیق تعبیر شود؛ آنجا که پیامهای الهی از طریق اعمالی نمادین به انسان منتقل میشدند.[۳۰]Ferguson, 1996, P. 253.
بر این اساس، به نظر میرسد که برداشت نمادین شام خداوند از متن کتابمقدس، در مقایسه با برداشت تحتاللفظی، عمق بیشتری به این آیین میبخشد. درک روحانی این آیین، همچون بسیاری از نمادپردازیهای دیگر مسیح در تعالیمش، نیازمند تأمل، مشارکت قلبی و بکار گیری ایمان است. این برداشت نهتنها از اهمیت آیین شام خداوند نمیکاهد، بلکه آن را به تجربهای روحانی و پویا بدل میسازد که در آن، شخص مؤمن در ارتباطی زنده با مسیح قرار میگیرد.
در نظر گرفتن شام خداوند به عنوان نشانه فیض نجات بخش، از جایگزینی این فیض با رسوم مذهبی جلوگیری خواهد کرد.
علاوه بر این، برداشت تحتاللفظی این خطر را به همراه دارد که آیین شام خداوند به یک عمل تشریفاتی فروکاسته شده، مراسم مذهبی جایگزین رابطهٔ عمیق ایمانی شود. به عبارت دیگر، ارتباط زنده و شخصی با خداوند جای خود را به انجام صرف آیینها و مراسم سپارد. هنگامی که حضور جسمانی یا واقعی مسیح در شام خداوند بهعنوان یک حقیقت ایمانی تلقی شود، باور به انتقال فیض نجاتبخش الهی از طریق این آیین امری بدیهی و پذیرفته شده خواهد بود. بر پایه همین تلقی، شورای ترنت در تفسیر خود از این آیین رسماً آن را قربانی نجاتبخشی معرفی کرد که موجب بخشش گناهان میشود.[۳۱]Palmer, 2006, P. 222. این نگرش کلیسای کاتولیک تنها به آئین شام خداوند محدود نماند، چنانکه شورای ترنت، هفت آیین کلیسا را بهعنوان ابزارهای انتقال فیض و وسایلی برای نجات معرفی کرد.[۳۲]Ibid, P. 214. تصویب نهایی این شورا، نقش آیینها را به شکلی بنیادین دگرگون ساخت، بهطوریکه آئینها رسماً به وسیلهای برای اعطای فیض و یا به تعبیری به “ظروفی حاوی فیض” بدل شدند. چنین نگرشی به آیین شام خداوند، میتواند در تقابل با تعلیم مسیح در عهد جدید قرار گیرد، زیرا او بر حقیقت پرستش روحانی و درونی تاکید میکرد، نه صرفاً انجام مناسک آیینی (مرقس ۲: ۲۷ – ۲۸؛ متی ۱۵: ۸ – ۹؛ یوحنا ۴: ۲۳ – ۲۴). همین تأکید بر نقش نجاتبخش آیینها سبب شد که شام خداوند از یکی از اهداف اصلی خود، یعنی مشارکت با مسیح، فاصله گرفته، حتی زمینه ورود عناصر بتپرستی به پرستش مسیحی هموار گردد.[۳۳]Ferguson, 1996, P. 254. این تلقی خاص از آیین شام خداوند، خود به یکی از زمینههای اختلاف نظر میان لوتر و زوینگلی نیز تبدیل شد. با آنکه لوتر بر مفهوم مشارکت در شام خداوند تأکید داشت، همزمان آن را بازنمود تکراری از قربانی مسیح و مجرایی برای دریافت فیض الهی میدانست. اما برای زوینگلی، شام خداوند چنین مفهومی را در بر نداشت؛ از نظر او، این آیین نماد حضور روحانی مسیح بود که انسان را در برابر واقعیت حضور الهی قرار میداد، تا از این طریق، ایمان مومنان نه از راه تغذیه از جسم مسیح، بلکه از طریق مشارکت در حضور روحانی او تقویت شود.[۳۴]Kwadwo, 2023, P, 48. از همین رو، زوینگلی در برابر دیدگاهی که بر حضور جسمانی مسیح در آیین شام خداوند تاکید داشت و آن را ضامن جریان فیض الهی قلمداد میکرد، موضعی انتقادی اتخاذ کرد و بر طبیعت نمادین این آیین پافشاری ورزید.[۳۵]Ibid, P. 48. درک دقیقتر منشأ این اختلاف نظر، مستلزم توجه به معنای اصلی واژۀ آیین در متون مقدس است. در متن یونانی عهد جدید، از واژۀ “Mysterion” به معنی راز استفاده شده است. اما برخی از متفکران اولیه کلیسا، از جمله، آگوستین و به ویژه ترتولیان ترجیح دادند که از واژۀ لاتین “Sacramentum” به معنای آیین استفاده کنند تا ابعاد معنایی گستردهتری را در این مفهوم بگنجانند و به آن کاربردی فراتر از یک مفهوم صرفاً رازآلود ببخشند. این تغییر واژگان تا حدی در راستای ایجاد وحدت در کلیسای شمال آفریقا و تحقق اهداف کلیسا در برههای خاص صورت گرفت.[۳۶]مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۷۷ – ۷۷۸ بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که توجه به نیازهای کلیسا نیز در تصمیمگیری برای چگونگی کارکرد یک آئین تعیین کننده است تا جایی که حتی به “وصیّت مسیح” در هنگام صرف آخرین شام او با شاگردان صورتی متناسب با شرایط زمان و مکان ببخشد. با این وجود، برای یافتن معنای اصیل یک واقعه، بهترین راه، بازگشت به بستر زمانی-مکانی وقوع آن است. هرچند مسیح مرگ خود را محور یادبود در این آئین قرار داد، اما باید توجه داشت همانطور که مرگ او با مرگ سایر انسانها متفاوت است، تاثیرات آن نیز متفاوت خواهد بود. او از شاگردان میخواهد که در آینده هرگاه این آئین را برگزار میکنند به گذشته نظر کنند و نقطۀ اوج زندگی او (مرگ بر صلیب) را بیاد آورند[۳۷]همان، ص. ۷۹۶ – ۷۹۷، درست همانگونه که یهوه از بنی اسرائیل انتظار داشت که خروج از مصر را مرتب بیاد آورند (تثنیه ۱۶: ۱ – ۳). اما در عین حال، مسیح با گفتن این عبارت “تا آن زمان که نزد شما باز گردم” توجه شاگردان را به آینده نیز معطوف کرد[۳۸]همان، ص. ۷۹۷ – ۷۹۸ تا آنها را از محصور دیدن ایمان خود در یک چارچوب زمانی خاص رها سازد. با این کار مسیح نشان داد که وصیتکننده نمیخواهد شاگردانش را در سردرگمی رها کند، بلکه هدفی مشخص و چشماندازی روشن پیش روی آنان قرار میدهد. ازاینرو، هرچند واژه راز ممکن است در نگاه نخست احساس ابهام را به شخص القاء کند، بویژه زمانی که به ارتباط با خدایی نادیدنی، عظیم و فراتر از درک بشری اشاره دارد، اما چون هدف، برقراری ارتباطی عمیقتر با خدا در پرستش و عبادت مسیحی است؛ این رازآلود بودن نه تنها مانعی ایجاد نمیکند، بلکه میتواند اشتیاقی درونی برای جستوجوی بیشتر و فهمی عمیقتر از خدا را برانگیزد. به عبارت دیگر، شرکت در آیین شام خداوند باید ما را متوجه معنای نهفته و راز آلود آن سازد؛ آیینی بسیار عینی و ساده، حاوی مفهومی نادیدنی و بسیار ژرف.[۳۹]Ferguson, 1996, P. 255.
در مقابل، آیینهای مذهبی که حاوی مفاهیم پیچیدهاند، ممکن است مانع از انتقال دقیق پیامهای روحانی مورد نظر خداوند به ذهن عامه مردم شوند؛ حتی اگر هدف آنها ایجاد چارچوبهایی مشخص برای عبادت و ارائه ساختاری ملموس و قابل درک باشد، تا از ابهام یک واقعه تاریخی کاسته، آن را به تجربهای عینی و عملی تبدیل کنند. چهبسا این آیینها، برخلاف مقصود اولیه، نه تنها موجب سادهسازی نشوند، بلکه بر ابهام واقعه بیفزایند. چنین حالتی را میتوان در تجربه قبایل اینکا در آمریکای جنوبی مشاهده کرد؛ برای این قبایل، مفاهیم “خدای مجسمشده” و “قربانی شدن”، مفاهیمی قابل درک و پذیرش بود، اما آنها در فهم آموزهٔ “تبدیل جوهر” با دشواری مواجه شدند.[۴۰]Palmer, 2006, P. 254. با این حال، تلاش برای عینیتبخشی به مفاهیم توسط آیینها میتواند از یک سو مفید باشد، زیرا جهتگیری روشن و قابل فهمی برای عبادت، بهویژه در شکل جمعی آن، فراهم میآورد؛ اما از سوی دیگر، ممکن است روحیۀ جستجوگر فردی را تضعیف کند. چرا که آیینهای مذهبی، با ترسیم مسیری مشخص برای دریافت آمرزش و تقرب به خدا، این خطر را به همراه دارند که فرد را از تلاش برای درک عمیقتر و شخصیتر بازدارند. اما، رابطه با خدای رازآلودی که فراتر از یک آیین عمل میکند، فرد را به حرکت واداشته، او را ترغیب به جستجوی بیشتر در پی این نشانۀ راز آلود در شام خداوند میکند؛ جستجویی که به شناختی ژرفتر و ارتباطی زندهتر با خدا میانجامد. این دعوت به جستجوی مستمر را میتوان بهروشنی در سخنان مسیح در موعظۀ بالای کوه مشاهده کرد، آنجا که فرمود: “بخواهید، که به شما داده خواهد شد؛ بجویید، که خواهید یافت؛ بکوبید، که در به روی شما باز خواهد شد. زیرا هر که بخواهد، به دست آورد؛ و هر که بجوید، بیابد؛ و هر که بکوبد، در به رویش باز شود.” (متی ۷: ۷-۸). لذا، از منظر نمادین، آئین شام خداوند را نمیتوان صرفاً به اجرای یک مراسم مذهبی با قدرت کفارۀ گناهان محدود کرد، بلکه باید در غیبت جسمانی مسیح، مقصود او را در ایجاد اتحاد و انتظاری پویا در شاگردان تا زمان بازگشتش در نظر گرفت.[۴۱]Ibid, P. 166. این پیوستگی را میتوان در مشارکت و همسفرگی ایماندارن بعد از قیام مسیح مشاهده کرد. آنان، به هنگام غذا خوردن با یکدیگر عملی فراتر از صَرف یک وعدۀ غذایی را تجربه میکردند.[۴۲]Ferguson, 1996, P. 252 تجربۀ مشارکتی در غذا خوردن با مسیح، تأثیری بنیادین بر پایداری شاگردان داشت، بهگونهای که حتی قبل از مرگ او، زمانی که با تعلیم دشوار مسیح درباره خوردن بدن و نوشیدن خون او روبهرو شدند، بر خلاف سایرین، حاضر به رویگرداندن از او نشدند (یوحنا ۶: ۶۸). همنشینی بر سر یک سفره با مسیح و شنیدن کلام او برای شاگردان ارزشی ژرف و ماندگار داشت، اما این هم نشینی، در شام آخر و کلام یادگاری مسیح به آنان، ابعاد و عمقی متفاوت پیدا کرد، چرا که تدارک خاصی که برای این آئین دیده شد و سخنان وصیتگونۀ مسیح بر تاثیر و ماندگاری این شام دو چندان افزوده بود.کلام او چنان طنین و پژواکی در حین این شام داشت، که پس از آن شاگردان هرگز آن را از یاد نبردند. به طور قطع، ما امروز قادر به درک کامل احساسی که شاگردان در هنگام غذاخوردن با مسیح داشتند، نیستیم و جای خالی او را در هنگام مشارکت سفره مانند شاگردان حس نخواهیم کرد.[۴۳]Shotwell, 1905, P. 17 – 18 اما حقیقت مشارکتی که بین مسیح با شاگردان برقرار بود همچنان پابرجاست و بالاتر از این حقیقت، وعدۀ مسیح برای مشارکت همیشگی با مؤمنان است. بر این اساس، درخواست مسیح برای بیادآوردن او در این آئین، دعوت به مشارکتی صمیمی و عمیق است که انجام آن در هر جمع کوچک و بزرگی امکانپذیر است. اما، برگزیدن نگرشی اشتباه میتواند این مشارکت بی نظیر با مسیح را به مراسمی صرفاً دینی بدل سازد و بیتردید آن را از اهداف عهدی که مسیح با شاگردانش در آخرین شام بست، و کلیسای رسولان به آن وفادار ماند، دور کند (اعمال رسولان ۲: ۴۶). شاهدی بر این معنا را میتوان در انتقاد پولس از شیوۀ نادرست برگزاری شام خداوند توسط ایمانداران قرنتس نیز بازشناخت (اول قرن ۱۱: ۲۰ – ۲۲).
با این اوصاف، زمانی که این آیین واسطۀ فیض قلمداد میشود، خطر آن وجود دارد که رابطۀ زنده و شخصی با خدا که بر اساس عهد و محبت الهی است، از مسیر خود خارج شده و به نوعی رابطۀ مبتنی بر معامله و بده بستان فرو کاسته شود، گویی انسان با انجام اعمالی مشخص، مستحق دریافت فیض الهی میشود. در این حالت، این خطر همواره وجود دارد که بهجای آنکه فیض یک هدیه رایگان از سوی خدا قلمداد شود که بر اساس محبت و ارادۀ او به انسان عطا میشود، به امری وابسته به اجرای مناسک دینی و عملکرد فرد تقلیل یابد. این نگرش میتواند به نوعی داد و ستد مذهبی منجر شود، جایی که انسان بهجای ایمان و ارتباط شخصی با خدا، به آیینها بهعنوان ابزار تضمینکنندۀ فیض تکیه میکند. چنین دیدگاهی در طول تاریخ، بهویژه در اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس، در کلیسای کاتولیک نمود پیدا کرد، جایی که آیین شام خداوند بهتدریج به یک ابزار مالی و تجاری تبدیل شد.[۴۴]Palmer, 2006, P. 112. این مسئله نهتنها به انحراف از مفهوم واقعی فیض الهی منجر شد، بلکه زمینه را برای سوءاستفادههای گستردهای فراهم کرد که یکی از عوامل اصلی اعتراض مصلحانی چون مارتین لوتر شد که به جنبش اصلاحات پروتستان انجامید. به عبارت دیگر، وقتی فیض به امری وابسته به آیینها و دستاوردهای انسانی تبدیل شود، ماهیت بیقید و شرط و رایگان بودن آن زیر سؤال میرود. این در حالی است که در تعالیم کتاب مقدس، فیض خدا امری است که تنها از طریق ایمان و ارتباط زنده با او حاصل میشود، نه از طریق اعمال ظاهری و مناسک مذهبی.
شام خداوند به عنوان نشانه سبب ایجاد انسجام بیشتر در کلیسا به عنوان بدن خداوند میشود.
با این حال، مخالفت زوینگلی با تفسیر لوتر نباید به پذیرش بیچونوچرای دیدگاههای او منجر شود؛ چراکه تأکید افراطی او بر نمادین بودن شام خداوند میتواند این آیین را از معنای اصیل آن، که در تعالیم مسیح مدنظر بوده، تهی سازد و نقش “انسجامبخش” و “وحدتآفرین” آن را تضعیف کند. از این رو، در مقایسه با آموزههای تبدیل جوهری (کاتولیک) و همجوهری (لوتری) که بر جنبه عینی آیین شام خداوند تاکید دارند، دیدگاه زوینگلی بیش از حد بهسوی نمادگرایی افراطی متمایل است[۴۵]Lane, 2013, P. 257..
در این میان، دیدگاه کالون را میتوان رویکردی میانهرو و متعادلتر دانست. او بر موعظه کلام خدا و پیوند زنده میان پیام الهی و شرکت در شام خداوند تأکید میکند.[۴۶]Palmer, 2006, P. 154. از منظر کالون، شام خداوند صرفاً یک نشانۀ نمادین صرف نیست، بلکه عملی است که نقش روحانی عمیقی را ایفا میکند؛ جایی که مکاشفه الهی، فهم انسان را در جهت شناخت حقیقی خدا تحت تاثیر قرار میدهد.[۴۷]Ibid, P. 155-156. این تاثیر، اتحاد انسان با خدا را از طریق دو بعد تجسم مسیح، و اتحاد او با بدن خود، یعنی کلیسا ممکن میسازد.[۴۸]Ibid, P. 162.
بر این اساس، آیین شام خداوند نهتنها نشانۀ فیض الهی، بلکه وسیلهای برای اتحاد ایمانی است که در مرکز آن قربانی عیسی مسیح قرار دارد. این دیدگاه، شام خداوند را نه بهعنوان ابزاری برای انتقال مکانیکی فیض، بلکه وسیلهای میداند که ایمان افراد را به نقطۀ اتحاد انسان و خدا پیوند میدهد.
بدین ترتیب، درکی نمادین از شام خداوند، چارچوب الهیاتی منسجمی را فراهم میآورد که بر وحدت و هویت جمعی کلیسا تأکید دارد. برخلاف دیدگاه تبدیل جوهری که دگرگونی فیزیکی نان و شراب به بدن و خون واقعی مسیح را محور این آئین قرار میدهد، و همچنین دیدگاه هم جوهری که حضور فیریکی، هرچند نامرئی مسیح را در عناصر آئین ضروری میشمارد، دیدگاه نمادین، این عناصر را نشانههایی میداند که به واقعیتی فراتر از خود، یعنی عمل نجاتبخش مسیح، اشاره دارند. قدرت این آئین، نه در تبدیل عناصر نان و شراب و نه در حضور فیزیکی مسیح، بلکه در واقعیتی روحانی نهفته است که از طریق جماعتی همدل، اعلام و تحقق مییابد. این رویکرد، بر تأکید کتابمقدس در بارۀ یادآوری و اعلان قربانی مرگ مسیح صحه میگذارد، درست به همانگونه که در اول قرنتیان ۱۱: ۲۶ آمده است: “زیرا هر گاه این نان را بخورید و این پیاله را بنوشید، مرگ خداوند را اعلام میدارید تا بازآید.” در این آیه، پولس رسول شام خداوند را در زمینه شهادت جمعی ایمانداران و امید آنان به بازگشت ثانوی مسیح مطرح میکند. به عبارت دیگر، آنچه برای پولس اهمیت دارد، شیوۀ رویارویی ایمانداران با این آئین است، نه قدرت ذاتی که به عناصر نسبت داده میشود.
لذا، با تمرکز بر طبیعت نمادین عناصر، شام خداوند به کنشی جمعی برای تجدید پیمان قوم خدا با او بدل میشود. این عمل، تمامی ایمانداران، یعنی بدن مسیح، را در اعلام و ابراز ایمانی واحد گرد هم میآورد؛ بهگونهای که همگی بتوانند بهعنوان یک پیکر واحد، رنج مسیح را به یاد آورده، برای قربانی کفارهکنندۀ او شکرگزاری کرده، و بازگشت او را انتظار کشند. اگرچه این بعد انسجام بخش و وحدت آفرین آیین شام خداوند به ویژه در نوشتههای زوینگلی مورد تاکید قرار گرفته است،[۴۹]مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۹۲ – ۷۹۴ اما، نگاه کالون به این آیین فراتر از این میرود؛ تاکید او بر اتحاد ایمانی هر ایماندار با مسیح، امکان تحقق اتحاد حقیقی کلیسا با مسیح را فراهم میسازد.[۵۰]Palmer, 2006, P. 153. از سوی دیگر، این توجه و تاکید دوگانه بر اتحاد فردی و جمعی با مسیح، از بروز روحانیتی منزوی و فردگرایانه جلوگیری کرده، شکلگیری هویت جمعی کلیسا را به عنوان هدفی والاتر در مرکز این آیین قرار میدهد.
در نتیجه، شام خداوند آشکارا بر این حقیقت تاکید میورزد که کلیسا بدنی واحد است؛ بدنی که به شناختی عمیقتر و صمیمی از خداوند، زیستن در محبتی قربانیوار، و خدمت متقابل فراخوانده شده است.
بدینترتیب، عمل خوردن و نوشیدن، دیگر نه به معنای صرف خوراکی مقدس، بلکه به منزله مشارکت در داستانی مقدس است، داستان اقدام خدا برای نجات انسان در مسیح. این درک نمادین، الهیاتی را پرورش میدهد که از یک سو چشم به آسمان و آینده دارد، و از سوی دیگر متوجه زمین و اکنون است. در این چارچوب، شام خداوند صرفاً آیینی برای پرورش تقوای فردی نیست، بلکه اعلان حقیقت انجیل و مشارکت در واقعهای است که به طور مکرر، توسط جماعت ایمانداران اعلام میشود.
نتیجهگیری
در این مقاله تلاش شد تا با نگاهی اجمالی، تاثیر الهیاتی−روحانی برخی از جنبههای برجسته دیدگاههای موجود درباره آیین شام خداوند مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور، نگرش هر یک از این دیدگاهها در سه حوزه ایمان فردی، رابطه فیض الهی با رسوم مذهبی، و نیز انسجام ایمان جمعی کلیسا بهطور مختصر با یکدیگر مقایسه شدند.
نتیجه این مقایسه نشان داد که دیدگاههای مبتنی بر “تبدیل جوهر” و “همجوهری” به دلیل تأکید بیش از حد بر جنبه عینی و مادی این آیین، تمرکز خود را به جای تحول روحانی فرد، معطوف به یک دگرگونی متافیزیکی میکنند؛ امری که موجب افزایش حالت رازآلود این آیین شده، و تا حد زیادی معنا و مفهوم واقعی آن را از دسترس مؤمنان خارج میسازد.
همچنین، تأکید بیش از اندازه بر جنبه آیینی، تقدس شام خداوند را تا جایی بالا میبرد که گویا فیض الهی بهطور کامل در آن نهفته است. در نهایت، در این دیدگاهها، بهویژه در نتیجه باور به حضور فیزیکی مسیح یا تغییر جوهر عناصر، اهمیت وحدت کلیسا و ارتباط زنده ایمانداران در پرتو قربانی مسیح به اندازه کافی برجسته نشده، مورد توجه لازم قرار نمیگیرد.
از سوی دیگر، اینگونه بحث شد که دیدگاه نمادین، به شرط پرهیز از نمادگرایی افراطی، و در نظر گرفتن نقشی ویژه و برجسته برای شام خداوند به عنوان نشانۀ بارز مداخلۀ نجات بخش الهی در زندگی بشر، بستر مناسبی برای تقویت ایمان فردی فراهم میآورد. این امر نیز مورد تاکید قرار گرفت که دیدگاه نمادین از گسترش رسوم مذهبی به عوض برقراری رابطهای زنده و پویا با خدا نیز جلوگیری میکند و زمینه یکپارچگی و انسجام بیشتری را در ایمان جمعی کلیسا فراهم میآورد.
هنگامی که ایمانداران با قلبی صادق، در جستوجوی رابطهای عمیقتر با مسیح و با یکدیگر، به سفرهٔ خداوند نزدیک میشوند، از این طریق در روح حقیقی شام خداوند مشارکت میکنند. فارغ از تفاوتهای ظریف الهیاتی، نان و شراب در این آیین به نمادهایی پر قدرت از محبت و آمرزش الهی بدل میشوند که توانایی نو کردن دلها و بنای کلیسا در وحدت و راستی را دارند.
در نهایت، غنای شام خداوند نه در رمز و راز دگرگونی متافیزیکی، بلکه در توان دائمی آن برای بازگرداندن ما به سوی صلیب نهفته است؛ جایی که فیض خدا بهطور کامل و نهایی آشکار و جاری شده است.
References:
- Ferguson, E. (1996) The Church of Christ: A Biblical Ecclesiology for Today. Grand Rapids, Wm. B. Eerdmans Publishing Co.
- Kwadwo, S. (2023) ‘Examining Luther’s And Zwingli’s Understanding Of The Lord’s Supper’, Journal Of Humanities And Social Science (IOSR-JHSS), ۲۸(۱۰), pp. 139-149.
- Lane, T. (2013) Exploring Christian Doctrine. London: Society for Promoting Christian Knowledge.
- Palmer Wandel, L. (2006) The Eucharist in the Reformation. Cambridge University Press.
- Shotwell, J. T. (2015). A Study in the History of the Eucharist. Leopold Classics Library.
- McGrath, A. (1392) درسنامه الهیات مسیحی (ویراست پنجم). ترجمهٔ محمدرضا بیات، وحید صفری، علی شهبازی اعظم مقدم و کوثر طاهری. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب
- Thiessen, H. C. (2014) انتشارات ایلام. ترجمه ط. میکائیلیان. الهیات مسیحی
پاورقی
↑۱ | مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۷۷ |
---|---|
↑۲ | تیسن ۱۹۷۹(۲۰۱۴)، ص. ۳۶۳ |
↑۳ | مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۸۰۱ |
↑۴ | Palmer, 2006, P. 230. |
↑۵ | مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۸۰ |
↑۶ | مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۸۹ |
↑۷ | Palmer, 2006, P. 209. |
↑۸ | Lane, 2013, P. 256-257 |
↑۹ | Palmer, 2006, P.222. |
↑۱۰, ↑۴۵ | Lane, 2013, P. 257. |
↑۱۱ | Ferguson, 1996, p. 260-261 |
↑۱۲ | مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۸۰۴ |
↑۱۳ | Palmer, 2006, P. 221. |
↑۱۴ | Palmer, 2006, P. 102. |
↑۱۵ | Ibid, p. 100. |
↑۱۶ | Ibid, P. 99. |
↑۱۷ | ۱۶ مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۸۱۰ |
↑۱۸ | Ibid, P.109. |
↑۱۹, ↑۲۱ | Lane, 2013, P. 258. |
↑۲۰ | Palmer. 2006, P.102. |
↑۲۲ | Palmer, 2006, P.103. |
↑۲۳ | Ibid, P. 102. |
↑۲۴ | Ibid, P. 155. |
↑۲۵, ↑۲۶ | Ibid, P.140. |
↑۲۷ | Palmer, 2006, P.160. |
↑۲۸ | Ibid, P.151. |
↑۲۹ | Ibid, P.153. |
↑۳۰ | Ferguson, 1996, P. 253. |
↑۳۱ | Palmer, 2006, P. 222. |
↑۳۲ | Ibid, P. 214. |
↑۳۳ | Ferguson, 1996, P. 254. |
↑۳۴ | Kwadwo, 2023, P, 48. |
↑۳۵ | Ibid, P. 48. |
↑۳۶ | مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۷۷ – ۷۷۸ |
↑۳۷ | همان، ص. ۷۹۶ – ۷۹۷ |
↑۳۸ | همان، ص. ۷۹۷ – ۷۹۸ |
↑۳۹ | Ferguson, 1996, P. 255. |
↑۴۰ | Palmer, 2006, P. 254. |
↑۴۱ | Ibid, P. 166. |
↑۴۲ | Ferguson, 1996, P. 252 |
↑۴۳ | Shotwell, 1905, P. 17 – 18 |
↑۴۴ | Palmer, 2006, P. 112. |
↑۴۶ | Palmer, 2006, P. 154. |
↑۴۷ | Ibid, P. 155-156. |
↑۴۸ | Ibid, P. 162. |
↑۴۹ | مک گراث، ۲۰۱۱، ص. ۷۹۲ – ۷۹۴ |
↑۵۰ | Palmer, 2006, P. 153. |