کتاب تذکرۀ اربیل یا وقایعنامۀ آربلا متنی است سُریانی که توسط نویسندهای ناشناس که احتمالآً در قرن ششم میلادی میزیسته، به نگارش درآمده است. شهر اربیل بخشی از استان آدیابن بود که در قرون اول میلادی، پیوسته یکی از مراکز مهم مسیحیت شرق به حساب میآمد. در این کتاب، نویسنده زندگینامۀ بیست تن از اسقفان شهر آربلا را که از سال ۱۰۴ تا ۵۴۴ میلادی در آنجا در مقام اسقفی خدمت کرده بودند، به رشتۀ تحریر درمیآورد. وی در خلال توصیف زندگی این اسقفان، به فرازهای مهم زندگی مسیحیان ایرانی در این دوران اشاره میکند و باورها و اعتقادات کلیسای عصر خود و نیز پایمردیها و رشادتهای مسیحیانی را که تحت شدیدترین فشارها ایمان خود را محفوظ داشتند، ثبت میکند. بنابراین، کتاب تذکرۀ اربیل، سندی است مهم در مورد کلیسای ایران و اطلاعات تاریخی مهمی را از این دوران دشوارِ کلیسا در اختیار ما قرار میدهد. در مورد وقایعنگاریهایی که به تاریخ کلیسای ایران پرداختهاند و به زبان سُریانی نوشته شدهاند، آثار اندکی از دست تطاول روزگار جان سالم به در بردهاند. از این میان میتوان به «وقایعنامۀ ادسا» اشاره کرد که اثری است مربوط به قرن ششم و در آن رخدادهای تاریخی پنج قرن اول شهر ادسا که از دیگر مراکز مهم مسیحیت شرق بود، بررسی میشود. در مجموع، آثاراندکی در این زمینه وجود دارد. کتاب وقایعنامۀ آربلا اثری است کمتر شناخته شده که برای محققان حاوی اطلاعات تاریخی بسیار است.
نویسندۀ ناشناس کتاب، متن روایت تاریخی خود را با شرح زندگی شخصی به نام پقیدا آغاز میکند که از سال ۱۰۴ تا ۱۱۴ میلادی در مقام اسقفی مسیحیان اربیل را خدمت میکرد و پس از وی، زندگینامۀ نوزده اسقف دیگر را که آخرینشان حنانه نام داشت، به ترتیب به رشتۀ تحریر درمیآورد. دورۀ تقریباً ۴۰۰ سالهای که نویسنده از آن روایت میکند، دورانی توفانی و دشوار برای کلیسای شرق بود چراکه طی آن مسیحیان ایرانی به دفعات تحت جفای شدید و کشتارهای گسترده از سوی حکومتهای اشکانی و ساسانی قرار میگرفتند. ناگفته نماند که میزان این جفاها در دوران ساسانیان بسیار بیشتر از دورۀ اشکانیان بوده است. اگرچه گاهی دورههای آرامش نسبی نیز برای مسیحیان ایرانی وجود داشته، اما جفا و فشار و محدودیتهای گوناگون، ویژگی غالب بر زندگی مسیحیان ایرانی بهطور اعم، و مسیحیان اربیل بهطور اخص بوده است. نویسنده در بسیاری از بخشهای کتاب بهطور خاص به نقش برجستۀ موبدان و روحانیان زرتشتی در برافروختن آتش این جفاها و تحریک مقامات محلی یا پادشاه و اطرافیانش در سرکوب مسیحیان میپردازد. البته روحانیون زرتشتی در مقابل جنبشهای دینیِ نوظهوری چون مزدکیان و مانویان نیز همین رویۀ مخاصمتجویانه را داشتند، اما مسیحیت به عنوان جنبشی دینی که در سرتاسر ایرانِ آن زمان منتشر شده بود و درصد قابل توجهی از اتباع امپراتوری ساسانی به آن گرویده بودند، خطری جدی برای دین رسمی زرتشتی و نفوذ سیاسی– اجتماعی و مذهبی روحانیون آن محسوب میشد. بیشک پذیرش مسیحیت به عنوان دین رسمی از سوی امپراتوری روم، نقش مهمی در تشدید این جفاها داشت زیرا از دیرباز ایران و روم دو قدرت رقیب و درگیر بودند و پس از مسیحی شدن امپراتوری روم، پیوسته به مسیحیان ایرانی به عنوان متحدان بالقوۀ امپراتوری روم نگریسته میشد. نویسندۀ کتاب در چند جا هم اشاره به نقش یهودیان در برانگیختن مقامات برای جفا بر مسیحیان دارد. در این کتاب، در خلال بررسی زندگی اسقفان اربیل، به برخی دیگر از روحانیون و مقامات کلیسای ایران و همچنین به برخی مقدسان و شهیدان کلیسا نیز اشاراتی میشود. همچنین در آن اشارات متعددی به برخی رخدادهای مهم تاریخ ایران وجود دارد و به برخی جزییات، مانند جنگهای داخلی بین پارتها و مادها و ساسانیان و یا برخی فرازهای مهم از جنگهای ایران و روم نیز پرداخته میشود. اشارات جالبی هم در مورد زندگی یا کشورگشاییهای برخی شاهان ایرانی در متن کتاب به چشم میخورد.
در کتاب تذکرۀ اربیل، اشارات متعددی به بخشهای مختلف کتابمقدس شده است و نویسنده در تعبیر و تفسیر بسیاری از وقایع به کتابمقدس استناد میکند و بسیاری از آیات عهدجدید یا عهدعتیق را نقل مینماید. با این حال، معلوم نیست نویسنده از چه ترجمهای استفاده میکند چون مترجم، کتاب را از انگلیسی ترجمه کرده است و در متن فارسی هم توضیحی در این مورد نمیدهد. در برخی قسمتها نیز نویسنده به بعضی وقایع و شخصیتهای کتب مقدس ثانی اشاره میکند: برای مثال، در صفحات ۳۲ و ۱۰۱ کتاب، به یهودای مکابی و جودیت اشاره میشود که بیانگر آشنایی کلیسای شرق با کتب نامبرده است. همچنین نویسنده با احترام در مورد برخی از متألهان و متفکران مسیحی چون کلمنت اسکندرانی (صفحۀ ۶۱) و اوریجن (صفحۀ ۷۱) سخن میگوید که بیانگر آشنایی و احترام کلیسای ایران نسبت به این متفکران و سنّت فکری و الهیاتی آنان است.
نویسنده همچنین به جفایی که مسیحیان کلیسای غرب در قرون اولیه تحمل کردهاند، میپردازد و بدینگونه اشاره میکند که چگونه برادران و خواهران ایمانی او در غرب نیز همان جفاها و سختیهایی را متحمل شدند که اکنون بر آنان میرود. او کلیسای مسیح را کلیتی واحد و یکپارچه میبیند (صفحات ۵۴ و ۵۵ کتاب) و تمایزی بنیادین بین کلیسای غرب و شرق پیدا نمیکند.
نویسنده در قسمتی از کتاب خود دربارۀ اسقفی به نام آبراهام مینویسد و شرح میدهد که چگونه وی در دوران خدمت خود (۱۴۸ تا ۱۶۳ میلادی) مردم را به نام پدر و پسر و روحالقدس تعمید میداد (صفحۀ ۳۷). این بدان معناست که از دیرباز فرمول تعمید به نام پدر و پسر و روحالقدس در کلیسای ایران پذیرفته شده و بهکار میرفته است.
در جای جای کتاب تذکرۀ اربیل، نگاه بشارتی نویسنده مشهود است و اینکه چگونه کلیسای ایران مأموریت خود را در رساندن پیغام نجات به مناطق مختلف و سرزمینهای دوردست با وفاداری به انجام رسانیده است. تعهد کلیسای ایران به انجام مأموریت بزرگ، موجب رشد و گسترش این کلیسا و همانگونه که اشاره شد فشار روحانیون زرتشتی و برآمدن موجهای جدید جفا به ضد مسیحیان ایرانی میشد. بنا بر شهادت تاریخ و برخی اسناد، در نتیجۀ فعالیت مبشران کلیسای شرق، جماعتهای مسیحی بسیار در شرق پدید آمد و اسقف مداِین که در میان دیگر اسقفان فارس مقام ارشدیت داشت، علاوه بر نظارت بر مسیحیان امپراتوری فارس، بر مسیحیان جنوب هند، ترکهای مسیحی آسیای میانه و مغولهای چین نیز که در نتیجۀ فعالیتهای بشارتی مبشران کلیسای ایران مسیحی شده بودند، نظارت میکرد.
نکتۀ جالب دیگری که نویسنده به آن اشاره میکند، وجود آیات و معجزات و شفاها و پدیدههای ماورای طبیعی در زندگی و خدمت مسیحیان و روحانیان کلیسای ایران در آن دوره بود. این پدیدهها که در بسیاری از موارد منجر به ایمان آوردن مردم میشد، خود یکی از عوامل گسترش مسیحیت به شمار میآمد (برای مثال صفحۀ ۱۹ و ۴۶).
نکتۀ جالب دیگر در این کتاب اشارهای است که نویسنده به ضرورت ارشدیت اسقف اعظم یا مطران مداین بر دیگر اسقفان کلیسای شرق دارد. نویسنده در تأیید سخن خود به ارشدیت اسقف روم بر دیگر اسقفان اشاره میکند (صفحه ۹۴).
نیز در بخشی دیگر از کتابش به شورای نیقیه و تصمیمات آن اشاره میکند و با تأکید بر الوهیت مسیح، بر آریوس لعن و نفرین میفرستد و از این بند شورای نیقیه نقل میکند که «مسیح با پدر وجود واحد دارد و در خلقت همتای اوست» (صفحۀ ۹۹ و ۱۰۰).
در کتاب بخشهای بسیاری هست که به شرح کشتار فجیع مسیحیان اربیل و دیگر نقاط میپردازد. این بخشها بسیار تآثیرگذار بوده، مشحون از روایتهای تکاندهندهایست از اینکه چگونه زنان و مردانِ بسیار تا پای جان بر ایمان خود ایستادند و شهید شدند. خصوصاً جفای دوران شاپور دوم با ذکر جزییات بیشتری بیان شده و نویسنده با احترامِ بسیار از یاد و خاطرۀ شهدای متعددی سخن میگوید که به بهای جان خود بر حقانیت ایمانشان شهادت دادند.
در مجموع، کتاب تذکرۀ اربیل یا وقایعنامۀ آربلا اثری ارزشمند در شناخت بهتر تاریخ کلیسای ایران محسوب میشود و پرتوی نوین بر بسیاری از روزهای پر فراز و نشیب آن میاندازد. این کتاب سطح والای روحانیت این کلیسا و میزان سرسپردگی عمیق آن را به دعوت و مأموریت خود نشان میدهد. همچنین جزییات مهمی را در مورد اصول اعتقادات این کلیسا، سلسله مراتب روحانیان، زندگی روزمرۀ مسیحیان و شرایط تاریخیای که در آن بهسر میبردند، در اختیار ما قرار میدهد.
کتاب تذکرۀ اربیل توسط آقای محمود فاضلی بیرجندی از زبان انگلیسی به فارسی برگردانیده شده است. محققی به نام تیموتی کرول متن اصلی سُریانی کتاب را به زبان انگلیسی برگردانیده که توسط دانشگاه آمریکا منتشر شده است. مترجم در مقدمۀ کتاب در مورد نسخۀ سریانی این اثر و مسایل تاریخی مربوط به آن توضیحاتی ارایه میدهد و از شواهد تاریخیای که سندیت و اعتبار این نسخه را تأیید میکنند، سخن میگوید. مطالعۀ این کتاب ارزشمند را به مسیحیان ایرانی و همۀ کسانی که به میراث غنی مسیحیت ایرانی علاقه دارند، توصیه میکنیم.
سپاس فراوان از تمامی زحمات و خدمات آسمانی شما عزیزان خادمین خدای زنده عیسی مسیح فیض روزافزون خداوند با شما و خدمت باارزش شما