
نام اثر: برادران لیلا
کارگردان: سعید روستایی
سال ساخت: ۱۴۰۱
نویسنده و تهیهکننده: سعید روستایی
بازیگران: ترانه علیدوستی، نوید محمد زاده، پیمان معادی، سعید پورصمیمی، فرهاد اصلانی، محمد علی محمدی
فیلم “برادران لیلا”، سومین اثر سینمایی سعید روستایی، پس از دو فیلم بهیاد ماندنیِ “ابد و یک روز” و “متری ششونیم” به اکران رفت. او کارگردان خوشفکری است که جای خود را در بین فیلمسازان مطرح سینمای ایران باز کرده است و حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. موضوع اصلی دو فیلم قبلی او “اعتیاد” است که در آنها از زوایای متفاوت به این موضوع میپردازد. او در هر سه فیلم خود به موشکافی جامعۀ ایران و به تصویر کشیدن انسانهایی میپردازد که زیر فشارهای اجتماعی و اقتصادی جامعهای بیرحم و سودازده، در حال خرد شدنند و از لحاظ ارزشی و هویتی بحرانی را تجربه میکنند که گویی هیچ راهی برای بیرون رفتن از آن نیست. او که خود سناریوی هر سه فیلم را نوشته است، داستانگوی خوبی است که روایت سینماییِ نسبتاً موفقی از سناریوهایش بهدست میدهد و یکی از علل موفقیت فیلمهای روستایی را سناریوهای محکم و جذاب او میدانند.
عنوان فیلم “برادران لیلا” از همان ابتدا، نکتۀ مهمی در مورد این فیلم به ما میگوید. قهرمان اصلی این فیلم زنی به نام لیلا است که برادرانش در روایت اصلی فیلم نقش فرعی دارند و اوست که وقایع اصلی داستان را رقم میزند. وجه غالب بر فضای فیلم جامعۀ آشفتهای است که جبری گریزناپذیر بر اعضایش تحمیل میکند اما لیلا، شخصیت اصلی فیلم، در برابر جبر اجتماعی و اقتصادی و ارزشهای سنتی، که بهزعم او پوسیدهاند، سر به طغیان میگذارد و میکوشد شرایط را تغییر دهد. او در خانوادهای پرجمعیت، چهار برادر دارد که هر یک در چنبرۀ گرفتاریهای اقتصادی-اجتماعی گرفتارند و برخوردی انفعالی یا بیمبالات با شرایط زندگیشان دارند. یکی از برادرانش منوچهر (با نقشآفرینی پیمان معادی) ، ید طولایی در کلاهبرداری و مشاغل بدفرجام دارد و بهتازگی از همسرش جدا شده است. برادر دیگرش پرویز (با نقشآفرینی فرهاد اصلانی) در پاساژی نظافتچی است و همسرش پس از چهار دختر، بهتازگی پسری بهدنیا آورده است. آنها با داشتن پنج فرزند گرفتار فقری مزمن و درمانناپذیرند. برادر دیگرش فرهاد (با نقشآفرینی محمد علی محمدی)، هموغمش بدنسازی است و از مسافرکشی درآمد اندکی دارد. و برادر دیگرش علیرضا (با نقشآفرینی نوید محمد زاده) در کارخانهای کار میکرده است که بهتازگی ورشکست شده و حقوق یکسال خود را نیز دریافت نکرده است. پدر خانواده، اسماعیل (با نقشآفرینی سعید پور صمیمی)، شخصی بیمبالات است که تمام هموغمش این است که پس از مرگ بزرگ خانوادۀ جورابلو، نقش بزرگ خانواده را بر عهده بگیرد. او برای تصاحب این مقام، میخواهد چهل سکه طلا را در جشن عروسی یکی از اعضای خاندان هدیه بدهد. در حالی که فرزندانش در مشکلات اقتصادی طاقتفرسایی هستند و به پیشنهاد لیلا تصمیم گرفتهاند مغازهای را در پاساژی بخرند، پدر خانواده حاضر نمیشود پسانداز خود را به فرزندانش دهد و میخواهد آن را در راه رسیدن به مقام بزرگ خانوادۀ جورابلو هزینه کند. تصمیم او و نیاز اقتصادی اعضای خانواده به سرمایهاش، شرایطی را رقم میزند که به یک بحران بزرگ خانوادگی میانجامد.

لیلا سعی میکند راهحلی برای بیرون رفتن خانواده از وضعیت فلاکتبارشان بیابد و با استفاده از روابط کاری خود، امکان خرید مغازهای را در پاساژ برای برادرانش فراهم میکند اما برادران مردد و منفعل او، تا تحقق کامل نقشهای که او طرح کرده، همراهیاش نمیکنند و در نتیجه فقیرتر و مفلوک٬تر میشوند. در این فیلم مردان اسیر توهمات و دروغهایی هستند که آنها را از مواجهه با واقعیتهای دردناک اطرافشان جدا میسازد اما لیلا توهمات و دروغهای آنها را برملا میکند و با خشمی عادلانه آنها را به مسئولیتپذیری و تلاش برای تغییر شرایط فرا میخواند. فریادها و درگیریهای او با برادران و پدرش (و گاهاً مادری که او هم منفعل و اسیر سنتهای پوچ است)، ابتدا همه را از خواب غفلت بیدار میکند، اما در نهایت برادران لیلا، به خواستههای پوچ و احمقانه پدر تن در میدهند و در چنبرۀ انتظارات جامعهای که فرهنگ شرم و احترام بر آن غالب است، در همان وضعیت دردناک گرفتار میمانند. گویی باور ندارند که راهی برای رهایی از سرنوشت محتومی که در انتظارشان است وجود دارد و گویی هرچه در مبارزه به ضد تقدیر کورشان میکوشند به تحقق سرنوشت دردناکی که از آن میگریزند نزدیکتر میشوند. اما لیلا، زنی مصمم، از تکیه کردن به مردان بیاراده و بیانگیزه خسته شده و تمام تلاشش را میکند تا آنها را به حرکت درآورد. گرچه او زن است و نه سنتهای جامعه نه برادرانش، به سختی تلاش او را برای هدایت مسیر رویدادها میپذیرند، اما او مسائل را روشنتر و واقعبینانهتر از مردان خانواده میبیند و راهکارهایی به ذهنش میرسد که برادرانش را مجاب میکند. او مرتب در حال جر و بحث و اعتراض به مردان خانواده است و بهتدریج مجادلات و اعتراضهایش نتیجه میدهد و برادران برای سر و سامان دادن به شرایط زندگیشان، به ضد پدر برمیخیزند. اما باز پا پس میکشند و ترس و محافظهکاری، توجیهاتی که خود نیز باورشان ندارند، و احترام به ارزشهایی که میدانند در حال فروپاشیاند آنها را از ادامۀ راه باز میدارد. لیلا روحیهای جنگنده دارد و از مبارزه دست نمیکشد اما در نهایت به آنچه در سر دارد نمیرسد. درگیریهای او با پدر و برادران گاهی به مرز پردهدری و گستاخی میرسد اما در نهایت گردش امور بر مدار سابق میچرخد و مردان خانواده مفلوکتر از گذشته به زندگی ادامه میدهند.

فیلم برادران لیلا را میتوان آینۀ تمامنمای جامعۀ بحرانزدۀ ایران معاصر و تلاطمات و بحرانهایش دانست. فیلم سعی میکند در خلال بررسی روابط خانوادگی خانوادۀ لیلا، جامعۀ ایران و مشکلاتش را به زبان سینمایی به تصویر بکشد. این فیلم را میتوان یک سند جامعهشناختی معتبر از جامعۀ معاصر ایران دانست که فشار خردکنندهای را که انسان ایرانی در جامعۀ معاصر با آن روبهرو است به تماشاگر منتقل میکند. این فیلم همچنین نشان میدهد که چگونه فساد و تباهی و دروغ در همۀ اقشار جامعه نفوذ کرده است. در صحنهای از فیلم، پرویز، از شخصی که از دستشویی استفاده کرده دو برابر پول میگیرد و وقتی آن فرد اعتراض میکند که قبلاً هم از او دو برابر گرفته، با این وعده که دفعۀ بعد از او پولی نخواهد گرفت، موضوع را ماستمالی میکند. منوچهر میخواهد برادرانش را متقاعد کند که وارد تجارت پیشفروش خودرو شوند اما آنها پس از شنیدن توضیحات او و همکارش متوجه میشوند که آنچه که او تجارت پرسود میخواند عملاً نوعی کلاهبرداری است. (در نهایت او نیز بهخاطر فرار از دست خریداران بسیاری که با امید صاحب شدن خودرو پول پیش به او دادهاند، با پاسپورت برادرش از کشور میگریزد.) علیرضا برای گرفتن حقوق عقبافتادهاش به کارخانه میرود اما به او و کارگران دیگر میگویند که آنها نمیتوانند حقوق یک سال را دریافت کنند و باید با دریافت حقوق سه ماه راضی باشند ولی باید رسیدی را امضا کنند مبنی بر اینکه حقوق یک سال را دریافت کردهاند. در پشت مراسم سنتی برای انتخاب بزرگ خاندان جورابلو و هدایایی که در مراسم عروسی داده میشود، چیزی جز دروغ و زد و بند و ریاکاری و منافع مادی نیست. ارزشهای سنتی، که قرار است حافظ هنجارهای اخلاقی جامعه باشند، نمایشهایی توخالی بیش نیستند که همۀ بازیگرانش از تهی بودن آنها آگاهند اما هر یک باید نقش دروغین خود را با مهارت بازی کنند. این سنتها به جسدی متعفن میمانند که کسی جرأت اعلام مرگ آنها را ندارد اما کماکان بخشی از استخوانبندی جامعهای در حال فروپاشی را تشکیل میدهند.

برخی از قهرمانان داستان مانند لیلا و منوچهر، شخصیتهای پیچیدهای دارند و ترانه علیدوستی و پیمان معادی پیچیدگیهای این شخصیتها را با بازی درخشانشان بهخوبی منعکس میکنند. برخی دیگر از شخصیتهای فیلم، مثل علیرضا، شخصیت سادهای دارند که نوید محمدزاده در به نمایش کشیدن آن بسیار موفق است. نقشآفرینی سعید پورصمیمی در نقش پدر خانواده، اسماعیل، نیز بسیار درخشان است و با موفقیت نقش پدری بیمبالات و خودمحور و بیاحساس را باز آفرینی میکند. در کل، سعید روستایی بهخوبی توانسته از برخی از بهترین بازیگران سینمای معاصر ایران بازیهای خوبی بگیرد و نقشآفرینی بازیگران اصلی فیلم موفقند.
یکی از فرازهای بهیاد ماندنی فیلم صحنهای است که برادران لیلا میخواهند دوباره چهل سکۀ پدر را که فروختهاند بخرند و به پدرشان بازگردانند چون پدر به دروغ ادعا میکند که برای خرید این سکهها سند خانه را گرو گذاشته است. آنها از یک طلا فروشی به طلا فروشی دیگر میروند اما هر ساعت قیمت سکه بالاتر میرود و آنها نمیتوانند باور کنند که با چنین سرعتی در حال فرو افتادن در سراشیبی فقر و فلاکتند. نگاههای حسرتبار علیرضا به دختر همسایه که زمانی عاشقش بوده اما بهخاطر فقر هیچگاه جرأت پا پیش گذاشتن نداشته، از دیگر صحنههای درخشان فیلم است.
یکی دیگر از صحنههای موفق فیلم مربوط به عروسیای است که قرار است اسماعیل در آن به مقام بزرگ خانواده جورابلو مشّرف شود. گویی اسماعیل در تمام زندگی منتظر فرارسیدن این دقایق بوده است و حاضر است عمری پسانداز را برای رسیدن به این مقام و کسب هویتی تازه که نگاه تحسینآمیز اعضای خاندان جورابلو آن را رقم میزند، فدا کند. مراسم اعلام جانشینی اسماعیل بهجای غلام، بزرگ متوفای خاندان جورابلو، بهشکلی که بیشباهت به آیینی مقدس نیست، انجام میشود. پس از آن شاهد رقص و سرور حاضران در جشن عروسی هستیم. نگاههای معنادار و متقابل شخصیتهای فیلم در جشن عروسی که بیانگر معنای واقعی رخدادها در پس ظواهر فریبندهاند، حباب شادی ظاهری عروسی را میترکاند. صحنههای عروسی فیلم “برادران لیلا”، یادآور صحنههای عروسی فیلم “شکارچی گوزن” به کارگردانی مایکل چیمینو است. در این فیلم نیز در جشنی عروسی، در پس رقص و شادی و ظواهر جذاب، رخدادهایی تراژیک در حال شکلگیری هستند و نگاههای معنادار شخصیتها و تأکیدات حسابشدۀ دوربین، بیننده را برای مواجهه با رخدادهای دردناک بعدی آماده میکنند.

فیلم دیالوگهایی جذاب و حسابشده دارد و کل نماهای فیلم اتحادی ارگانیک دارند. مدت زمان فیلم ۱۶۵ دقیقه است اما شیوۀ روایتیِ جذاب سعید روستایی و بازیهای درخشان بازیگران، بیننده را خسته نمیکند. هومن بهمنش، فیلمبردار صاحبسبک، دو فیلم دیگر سعید روستایی را نیز فیلمبرداری کرده است و همخوانی فکری کارگردان و فیلمبردار را میتوان در جریان کلی فیلم مشاهده کرد. از دیگر ویژگیهای “برادران لیلا” این است که در تاریکترین صحنههای فیلم و در اوج رخدادهای دردناک، یکباره طنزی غیرمنتظره هم رخ مینماید و فضای سنگین فیلم را کمی تعدیل میکند.
فیلم “برادران لیلا” در ایران اجازۀ نمایش عمومی نداشته و از سوی سازمان سینمایی کشور توقیف شده است. اما این فیلم در مارس ۲۰۲۲ در جشنوارۀ کن به نمایش درآمد و با استقبال تماشاگران و منتقدان روبهرو شد و جایزۀ فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم را هم کسب کرد.