هر کس آرزو دارد که در دنیایی آرام و بدون مصیبت زندگی کند. اما واقعیت این است که چنین دنیایی وجود ندارد، چراکه در دنیایی زندگی میکنیم که عاری از شرارت نیست. علیرغم پیشرفتهای علمی که میکوشد برای انسان راحتی به وجود آورد، سختیها و مصیبتها همچنان باقی است. هرچند دستآوردهای علمی توانسته مشکلاتی را از سر راه بردارد، اما گویی مشکلات جدیدتر دائم جایگزین مشکلات قبلی میشوند.
شکی نیست که فجایع زندگی سراغ هرکس، چه ایماندار و چه بیایمان میآید. در جامعه۱۴:۸ چنین میخوانیم: «بطالت دیگری نیز هست که بر زمین رخ میدهد: پارسایانی که با آنان مطابق عملِ شریران رفتار میشود، و شریرانی که با آنان مطابق عملِ پارسایان رفتار میشود». به دیگر سخن، اتفاقات بد و فاجعهآمیز ممکن است دامنگیر ایمانداران نیز بشود. این امر ممکن است ایمانداران را مشوش سازد و آنان از خود بپرسند پس فرق ایماندار و بیایمان چیست؟
بههنگام مصیبت و فاجعه دو اشتباه ممکن است مرتکب شویم: نخست اینکه فکر کنیم در زندگی هرچه نیکویی به من میرسد به این دلیل است که من خوبم و ایمانم قوی است. دوم آنکه فکر کنیم هر گاه شرّ و بدی نصیبم میشود، دلیلش این است که من بدم و ایمانم ضعیف است!
اما گفتار عیسی مسیح در این مورد بسیار روشنگر است: «در همان زمان، شماری از حاضران، از جلیلیانی با عیسی سخن گفتند که پیلاتُس خونشان را با خون قربانیهایشان درهم آمیخته بود. عیسی در پاسخ گفت: ”آیا چون آن جلیلیان به چنین روز دچار شدند، گمان میکنید از بقیۀ اهالی جلیل گناهکارتر بودند؟ به شما میگویم که چنین نیست… و آیا گمان میکنید آن هجده تن که برج سْیلوآم بر آنها افتاد و مردند، از دیگر ساکنان اورشلیم خطاکارتر بودند.“» (لوقا۱۳:۱– ۴). عیسی میپرسد اینها نتیجۀ گناه چه کسی است؟ که البته پاسخ این است: هیچکس. عیسی واقعیت “علت و معلول” را رد نمیکند. بدون شک اکثر مسائل و مشکلات زندگی را خودِ شخص باعث میگردد. «انسان هرچه بکارد، همان را خواهد دِرَوید» (غلاطیان۶:۷). ولی این قانون گاهی استثنا نیز دارد. در واقع واقعیتهای دیگری نیز غیر از واقعیت “علت و معلول” در دنیا حکمفرماست که در عقل ناقص ما نمیگنجد. به هر تقدیر، ارادۀ نیکوی خدا همیشه بر زمین اجرا نمیشود. از این رو عیسای خداوند در دعای ربانی به ما یاد داد، دعا کنیم: «ارادۀ تو، چنانکه در آسمان انجام میشود، بر زمین نیز به انجام رسد» (متی۶:۱۰). البته عامل بخشی از مصیبتهای زندگی نیز انسانهای شریر و گناهکار هستند که از آزادی خود سوءاستفاده کرده، به دیگران صدمه میزنند.
قصد من در این مقاله این نیست که دربارۀ مسئله شّر بنویسم. کسانی که مایلند در این مورد آگاهی بیشتر داشته باشند، بهتر است کتاب بینظیر سی. اس. لوئیس به نام “مسئلۀ رنج” را بخوانند. هدف من این است که پنج اصل از کلام خدا را توضیح دهم که به هنگام مصیبت کمکتان کند.
به هنگام بروز مصیبت چه باید کرد؟
مصیبتها و فجایع گوناگون در دنیا وجود دارد، از مرگ عزیزان و بیکار شدن از کار گرفته تا بروز اختلافات خانوادگی و درگیری میان اعضای کلیسا، و غیره. مهم نیست مصیبت از چه نوع باشد، راه درمان یکی است. اصول ذیل از کلام خدا میتواند به ما یاد دهد چگونه با مصیبتهای زندگی رویارویی کنیم:
۱- غم و اندوه خود را ابراز کن
فرهنگ ما به طور مستقیم یا غیرمستقیم به ما یاد داده که غم و اندوه خود را علنی نکنیم، چراکه چنین کاری به منزلۀ نشان دادن ضعف روحی یا روحانی است، بهویژه برای مردها. البته برخی در این مورد مشکلی ندارند و کوچکترین درد خود را با دیگران در میان میگذارند. اما اکثر اشخاص از این کار خودداری میکنند.
سوگواری کردن چیزی نیست که از آن شرم داشته باشیم . عیسی مسیح در موعظۀ سرکوه فرمود: «خوشا به حال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت» (متی۵:۴). داوود در مزامیر میگوید: «ای قوم، همواره بر او توکل کنید، و سفرۀ دل خویش را بر او بگشایید؛ زیرا که خدا پناه ماست» (مزمور۶۲:۸)، و نیز «خداوند نزدیک شکستهدلان است و کوفته شدگانِ در روح را نجات میبخشد» (مزمور۳۴:۱۸).
شاید برخی بگویند ابراز درد چه فایدهای دارد؟ چه کمک عملی به مصیبتم میکند؟ اصلاً چرا باید دردم را ابراز کنم؟ در پاسخ باید گفت که مصیبت در ما احساساتی قوی چون ترس، خشم، افسردگی…. به وجود میآورد و اگر ندانیم با این احساسات چه کنیم، بدون شک بهبودیمان به طول خواهد انجامید. برخی به سبب فرهنگ، عادت خانوادگی یا تفسیر غلط از ایمان، بروز احساسات را نوعی شکست یا کمایمانی تلقی میکنند. ما دوست داریم همیشه خود را قوی نشان دهیم و ابراز احساسات را ضعف ایمانی یا شخصیتی میدانیم. باور کنید خدا انتظار ندارد شما همیشه لبخند بزنید! او میخواهد واقعی باشید. به خودتان بگویید: «ماتم چیز بدی نیست!» آیا هنگام دیدن فیلمهای غمانگیز گریه میکنید یا میکوشید جلوی اشکتان را بگیرید؟ آیا فکر نمیکنید گریه کردن امری طبیعی و سالم است؟ اگر غمتان را بروز ندهید، در سینهتان میماند و سرانجام به شما یا به کسی دیگر صدمه میزند.
۲- از دیگران کمک بخواه
اشتباه است که در مواقع مصیبت و تراژدی، خود را از دیگران جدا و منزوی کنیم. برخی شاید به این دلیل که غمخواری ندارند، از افشای درد خود پرهیز میکنند. چنانکه شاعر میفرماید:
دردا که درین سوز و گدازم کس نیست
همـــراه دریــن راه درازم کس نیست
در قعـر دلـم جواهـــر راز بســـیست
اما چـه کنـم محـــرم رازم کس نیست
پولس ایمانداران را تشویق میکند غم یکدیگر را برگیرند: «بارهای سنگین یکدیگر را حمل کنید که اینگونه “شریعت مسیح” را بهجا خواهید آورد» (غلاطیان۶:۲). با این کار ما شبیه خداوندمان مسیح میگردیم:
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
حافظ
عیسی دمـی خدا بفرستاد و برگـرفت
به هنگام درد و مصیبت، ما نیاز به تسلی و حضور و تشویق ایمانداران کلیسا داریم. در چنین مواقع نه تنها به وعدۀ خدا بلکه به قوم خدا نیز نیازمندیم. از این رو شرکت در جلسات خانگی مهم است، چراکه در این جلسات از غم یکدیگر بیشتر آگاه میشویم تا در جلسات بزرگتر کلیسایی. برخی از آمدن به کلیسا اجتناب میکنند چراکه فکر میکنند کسی به فکرشان نیست. واقعیت این است که آنها نمیدانند دردشان را به چه کسی بگویند.
۳- مواظب روحیۀ تلخ باش و از آن بپرهیز
«مواظب باشید کسی از فیض خدا محروم نشود، و هیچ ریشۀ تلخی نمو نکند، مبادا موجب ناآرامی شود و بسیاری را آلوده کند».
عبرانیان۱۲:۱۵
وجود روحیۀ تلخ به خودِ شخص و به اطرافیان او لطمه میزند. اگر میخواهید شاد و خوشبخت باشید، باید از داشتن روحیۀ تلخ بپرهیزید. خوشبختی یک انتخاب و تصمیم است و بستگی به اوضاع اطراف شما ندارد. پس تصمیم بگیرید در هر وضعی که هستید به روحیۀ تلخ مجال ندهید تا بر شما مسلط شود. هستند کسانی که در زندگی فاجعۀ بزرگی نداشتهاند ولی همیشه اخمو هستند! در ضمن هستند کسانی نیز که با وجود مصیبت، شاد و خوشبختند! روحیۀ تلخ بسیار مضر است و چنانکه در آیۀ بالا دیدیم، به کلیسا صدمه میزند. دیگران را مقصر دانستن و روحیۀ تلخ داشتن هیچ چیز را عوض نمیکند. اما چگونه میتوان از چنین روحیهای بهدور ماند؟ به دو طریق:
الف) آنچه عوضنشدنی است، بپذیر
«و اما تو، اگر دل خویش آماده سازی، و دستانت را به سوی او (خدا) دراز کنی،… آنگاه مشقت خویش را از یاد خواهی برد، و آن را چون آبِ رفته به یاد خواهی آورد» (ایوب۱۱:۱۳و۱۶). این آیات ما را ترغیب میکنند در سختیها به خدا روی آوریم، آنگاه دردهایمان کمکم محو میشوند، و ما از آنها همچون آبِ رفته یاد خواهیم کرد، یعنی یاد آوردن آنها دیگر ما را آزار نخواهد رساند. ایمان به خدا نه به معنی ندیده گرفتن واقعیتهای زندگی، بلکه پذیرش واقعیات و رویارویی با آنها و نومید نشدن، است. در زندگی چیزهای بد برای همه، منجمله ایمانداران اتفاق میافتد. برخی چیزها که در زندگی اتفاق میافتد از کنترل ما خارج است. تا آنجا که میتوانیم باید چارهای برای مشکلاتمان بیندیشیم. اما گاهی نیز بهترین راه حل آن است که آنچه را که اتفاق افتاده، بپذیریم و به زندگی ادامه دهیم.
ب) به آنچه باقی است متمرکز شو، نه به آنچه از دست رفته
« در هر وضعی شکرگزار باشید، زیرا این است ارادۀ خدا برای شما در مسیحْ عیسی» (اوّل تسالونیکیان۵:۱۸). «در هر وضعی شکرگزار باشید»، اما نه برای هر وضعی؛ نه برای آنچه از دست رفته، بلکه برای آنچه مانده! بسیاری از مردم آرزو میکنند که مشکل تو را میداشتند. آن مثَل معروف را به یاد آورید: «کسی کفش نداشت و غصه میخورد تا وقتی کس دیگری را دید که پا نداشت!»
۴- به آنچه مهم است توجه کن
خاصیت مصیبت در آن است که مهم را از غیرمهم تشخیص داده، ما را به سوی مهم هدایت میکند. عیسی مسیح میفرماید: «بههوش باشید و از هر گونه حرص و آز بپرهیزید، زیرا زندگی انسان به فزونی داراییاش نیست» (لوقا۱۵:۱۲). در واقع منظور عیسی این است که انسان نباید ارزش خود را با دارایی خویش بسنجد.
پولس نیز در این مورد به تیموتائوس مینویسد: «به این جهان هیچ نیاوردهایم و از آن نیز هیچ نخواهیم بُرد» (اوّل تیموتائوس۶:۷). اگر میخواهید امنیت واقعی داشته باشید، زندگیتان را بر چیزی بنا کنید که کسی نتواند آن را از شما بگیرد. آیا ممکن است خانهتان را از دست بدهید؟ شغل، زیبایی، و یا جوانی و سلامتیتان را چطور؟ پاسخ همه بله است! آیا ممکن است رابطهتان را با خدا از دست بدهید؟ خیر، زیرا او قول داده تو را هرگز ترک نکند: «تو را هرگز وا نخواهم گذاشت، و هرگز ترک نخواهم کرد» (عبرانیان۵:۱۳). رابطۀ ایمانداران همچون امانتیای است که به خدا دادهاند تا آن را حفظ کند، چنانکه پولس رسول میگوید: «میدانم به که ایمان آوردهام و یقین دارم که او قادر است امانتم را تا بدان روز حفظ کند» (دوّم تیموتائوس۱۲:۱). من شاید قادر به حفظ تعهدم نباشم، اما خدا همیشه سر قولش هست. وقتی زندگی خود را به مسیح میسپاری، او میگوید: «هیچکس تو را از دستان من نخواهد گرفت.» شاید کسی بپرسد، اما آیا کسی نمیتواند از دستان خدا بیرون بپرد؟ بعید میدانم کسی بخواهد این کار را بکند! ممکن است گهگاهی در دستان خدا ورجه وورجه کند، اما دستان خدا خیلی بزرگتر از آن است که بهراحتی بتوان از آن بیرون پرید!
۵- به مسیح توکّل کن
در بحرانها و مصائب زندگی بسیار مهم است بتوانیم به مسیح توکّل کنیم. پولس آموخته بود که در هر شرایطی به مسیح توکّل کند و از او نیرو بگیرد: «آموختهام که در هر حال قانع باشم… قدرت هر چیز را دارم در او که مرا نیرو میبخشد» (فیلیپیان۴:۱۱و۱۳). اما به مسیح توکل کردن در عمل به چه معناست؟
الف) به مسیح تکیه کن تا تو را پابرجا نگاه دارد
«آنان که بر خداوند توکّل دارند چون کوه صَهیوناند که جنبش نمیخورد، بلکه تا به ابد برقرار است!» (مزمور۱۲۵:۱). به هنگام بحران و مصیبت، احساسات ما دستخوش تغییرات زیادی میشود. باید از مسیح بخواهیم ما را پابرجا نگاه دارد تا این دوران سخت بگذرد. خداوند قول داده که در چنین اوضاع، کسانی را که به او توکّل کنند، در آرامش نگاه دارد: «اندیشۀ استوار را در آرامش کامل نگاه خواهی داشت، زیرا که بر تو توکّل میدارد» (اشعیا۲۶:۳). آیهای که به هنگام بحران و مصیبت میتوان بر آن تعمق کرد، مزمور ۱۱۲:۶و۷ است: «زیرا پارسا هرگز جنبش نخواهد خورد؛ … از خبر بد نخواهد ترسید؛ دلش مستحکم است و بر خداوند توکّل دارد». در روحیۀ دعا، سوم شخص را به اول شخص تبدیل کنید و به خود بگویید: «زیرا من هرگز جنبش نخواهم خورد؛ … از خبر بد نخواهم ترسید؛ دلم مستحکم است و بر خداوند توکّل دارم».
ب) به مسیح گوش فرا ده تا تو را هدایت کند
وقتی شخص دچار مصیبت میشود، زندگی برایش پوچ و بیمعنا به نظر میرسد، تا حدی که برخی حتی به وجود خدا نیز شک میکنند. اغلب ما ممکن است تحت فشار بحرانی که به آن درگیریم، ندانیم چه کنیم، کجا برویم و یا اینکه به چه کسی پناه ببریم. در چنین اوضاعی این آیه را به خود یادآوری کن و در آن تعمق نما، هرچند حوصلۀ این کار را نداشته باشی: «زیرا فکرهایی را که برای شما دارم میدانم، که فکرهای سعادتمندی است و نه تیرهبختی، تا به شما امید بخشم و آیندهای عطا کنم؛ این است فرمودۀ خداوند» (ارمیا۲۹:۱۱).
ج) به مسیح بنگر تا تو را رهایی دهد
واقعیت نشان داده که مصیبتهای زندگی، مانند هر چیز دیگر در این دنیا، درگذر است. همۀ ما این را میدانیم، اما وقتی مصیبت دامنگیر ما شد، عقل و احساس ما بهراحتی نمیتوانند با این واقعیت مدارا کنند. در اینجا نیز لازم است به خداوند نگاه کنیم، چراکه میدانیم اوست که در چنین اوضاعی سخت در کنار ماست تا ما را در نهایت رهایی بخشد. «خدا پناه و قوّت ماست، و یاوری که در تنگیها فوراً یافت میشود. پس نخواهیم ترسید، اگرچه زمین متحرک شود، و کوهها به قعر دریا فرو افتند» (مزمور۴۶:۱و۲).
خوانندۀ گرامی، همۀ ما روزی با بحران یا مصیبت روبهرو خواهیم شد. برخی از ما شاید الان با آن روبهروییم، یا کسی را سراغ داریم که از چنین اوضاعی بحرانی میگذرد. دعای من این است که این مقاله بتواند به شما یا به عزیزی که از بحرانها عبور میکند، یاری دهد. در خاتمه این آیه از نوشتههای پولس را نقل میکنم تا بدانیم که هرچه وضعیت ما سخت باشد، امید خود را به خداوند زنده نباید از دست بدهیم. پولس این را از تجربه مینویسد:
«او ما را از چنین خطر مهلکی رهانید و باز خواهد رهانید. بر اوست که ما امید بستهایم که همچنان ما را خواهد رهانید…».
دوّم قرنتیان۱:۱۰
با درود به شما خادمین عزیز
ممنون از این مقاله پر برکت واقعا در این دنیای پر از درد و رنج چقدر نیاز داریم که با اعتماد به خدا و نگاه به مسیح نگذاریم که زندگی ما تلخ شده و شادی در حضور خدا بودن رو از ما بگیره.
ممنون