پانصدمین سالگرد اصلاحات
عنوان “اصلاحات” به تغییرات مذهبی عمدهای اشاره دارد که طی سدۀ شانزدهم میلادی در اروپا اتفاق افتاد و مذهب، سیاست، جامعه و الگوهای اساسی فرهنگی آن را دگرگون ساخت. یکی از محورهای کلیدی این نهضت حرکت اصلاحی پروتستانها بود، حرکتی که از روز ۳۱ اکتبر سال ۱۵۱۷ همزمان با نصب اعتراضنامۀ ۹۵ مادهای مارتین لوتر بر در کلیسای ویتنبرگ اوجی دوباره گرفت (Devine & Summerfield, 2013, p. 257)، و سپس به شکلگیری کلیساهای رسمی جدیدی چون کلیساهای لوتری، اصلاحشده و انگلیکن انجامید.
امسال، به مناسبت پانصدمین سالگرد نصب آن اعتراضنامۀ ۹۵ مادهای، بسیاری از کلیساهای لوتری، اصلاحشده و دیگر جماعتها و سازمانهای مرتبط، با برپایی نشستهای گوناگونی در نقاط مختلف اروپا، در پی بررسی بازنگری تأثیر اصلاحات بر حوزههای مختلف زندگی و اندیشه در جوامع اروپایی و ملل غربی برآمدهاند.
با این حال، بر بسیاری، از جمله اندیشمندان مسیحی مشرقزمین، آشکار است که گسترۀ تأثیر حرکتهای اصلاحی پروتستان که مارتین لوتر علم پیشوایی آن را از افرادی چون جان ویکلیف، یان هوس و … تحویل گرفت، بسیار فراتر از محدودۀ مرزهای مغربزمین بوده است.
بازگشت دوبارۀ کلیسا به پارس
افول کلیسای شرق
در اواخر سدۀ یازدهم میلادی، حتی پس از استیلای اسلام، کلیسای باستانی پارس[۱] دستکم از نظر گستردگی حوزه کلیسایی بزرگترین کلیسای جهان بهشمار میرفت (Nash, 2008, p. 316; Jenkins, 2008, p. 6). مسیحیان پارس افزون بر حضور منسجم در داخل کشور، در بخشهایی از تاریخ باستان تبشیریترین کلیسای جهان بودند (Mingana, 2010, p. 53). کلیسای مورد بحث، حتی خبر خوش انجیل خداوندمان عیسی مسیح را بهشکل چشمگیری به مناطق دوردستی چون هندوستان، سیلان، سرزمینهای آسیای مرکزی، مغولستان، چین و … برده بود(Chung, 2011, p. 241) . با این حال، آن کلیسای غیور و عظیم با یورش ویرانگر مغولان و قتلعامهای خونین ایلخانان مسلمان و به ویژه تیمور لنگ، حضور فیزیکی را در ایران از دست داد ((Lambton & Lewis, 1977, p. 170[۲]
از اواخر سدۀ سیزدهم به اینسو، راهبان کاتولیک فرانسیسکن، دومنیکن، آگوستینی، کارملی و … فعالیتهایی را در راستای پر کردن خلاء ناشی از غیبت کلیسای باستانی، در مناطقی از پارس آغاز کردند. با این حال، آنان پس از دویست و پنجاه سال فعالیت، موفق به جذب مسلمانزادگان ایرانیان و برپایی کلیسایی فراگیر نشدند (Waterfield, 1973, p. 77). از اینرو، بعدها فعالیتهای خود را به ارامنۀ مسیحی که توسط شاه عباس اول (۱۶۲۹ – ۱۵۷۱)، به نواحی شمالی و مرکزی ایران کوچانده شده بودند، متمرکز ساختند. کاتولیکها در مراحل بعدی در بین بازماندگان آشوری کلیسای باستانی پارس نیز مشغول به کار شدند. آنان در راستای خطمشی کلان واتیکان مبنی بر جذب و هضم کلیساهای شرق تلاش بسیاری در جذب آشوریان انجام دادند (The Nestorians of Persia, 1848). جماعت آشوری پس از قتلعامهای هولناک تیمور لنگ از محل اختفای خود در کوهستانهای دشوارگذر نوار شمالغرب کشور به دشت اورمیه بازگشته بودند Gunter, 2009, p. 12)؛ (Karimi, 1975, p. 8.
جماعت مسیحی ارمنی، با وجود اسکانگرفتن در نواحی مرکزی و شمالی کشور و فعالیت مبشران فوق در بین آنان، برخی اوقات جهت گرویدن به اسلام تحت فشار قرار داشتند، فشاری که پیشتر همکیشان گرجی آنان را وادار به تسلیم و پذیرش اسلام کرده بود (Waterfield, 1973, pp. 66–۶۸). از سوی دیگر، آن ارامنۀ مسیحی به پیروی از باورها و خطمشی کلیسای باستانی خود، تمایلی به ترک انزوا ودرمیانگذاشتن پیغام انجیل با جامعۀ ایرانی نداشت (Darakjian, n.d. 1995). در آن سو، سیر نزولی بازماندگان کلیسای باستانی پارس در شمالغرب کشور همچنان ادامه داشت. آنان مدارس پرآوازه، رهبران و اندیشمندان برجسته، حضور در شهرهای بزرگ کشور، گنجیههای ادبی – علمی و پزشکان نامی خود را از دست داده بودند. اما شاید یکی از بزرگترین خسارتهای وارده به بازماندگان اندکِ کلیسای پارس، از دست دادن دید و رویا برای بشارت بود. از اینرو، آن جماعت بهجز پرداختن به امور روزمرۀ زندگی تنگدستانه، و جلب نظر همکیشان خود جهت دریافت کمک در برابر خشنونت اکراد (کردها؟) و ترکان اندیشۀ دیگری نداشتند (The Independent – Vol 39, p. 881).
ورود پروتستانها و گشایش کلیساهای فراگیر در ایران
در واقع بر اساس اسناد موجود، دو پزشک-مبشر آلمانی از فرقۀ موراویان (Moravians)، به نامهای هوکر ((C. F. W. Hoecker، و روفر (J. Ruefffer)، نخستین مبشران پروتستانی بودند که بهعنوان وارثان نهضت اصلاحات، در اواسط سدۀ هجدهم راه خود را به ایران گشودند (Bradley, 2014, p. 304)، اما فرصت مناسبی برای خدمت نصیبشان نشد. سپس مبشران پروتستان دیگری از جمله هنری مارتین (۱۸۱۲ – ۱۷۸۱)، مترجم پرآوازۀ عهدجدید به زبان فارسی (Thomas, 2015, p. 574)، فرداً رهسپار ایران شدند و خدمات ارزشمند و ماندگاری به کلیسای ایران ارائه کردند.
با این حال، مبشران جماعتمحور و پرزبیتری (مشایخی) آمریکایی را باید نخستین گروه منسجم پروتستانی بهشمار آورد که بهشکلی نظاممند و درازمدت در ایران مشغول به کار شدند. آنان کار را از سال ۱۸۳۴ بین آشوریان (نستوری) دشت اورمیه آغاز کردند و آن را به مرکز استقرار آشوریان کوهستانهای حکاری (در جنوبغرب کشور ترکیۀ امروزی) گسترش دادند (Brown, 1936, p. 489). آن گروه از مبشران پروتستان پس از سال ۱۸۷۰ همچون پولس رسول که کلانشهرهای روزگار خود را مراکز فعالیتش قرار میداد، متوجه شهرهای بزرگ ایران شدند. بدینترتیب مبشران پروتستان آمریکایی علاوه بر حفظ مرکز اصلی اورمیه و شعبههای آن در دشت آن شهر و کوهستانهای حکاری، بهتدریج دوایری را در شهرهای تهران (۱۸۷۲)، تبریز (۱۸۷۳)، همدان (۱۸۸۰)، رشت (۱۹۰۲)، قزوین (۱۹۰۶)، کرمانشاه (۱۹۱۰) و مشهد (۱۹۱۱) تأسیس کردند (Elder, 1954). برخی از آن مراکز به نوبۀ خود دوایر کوچک یا موقت را اداره میکردند. برای نمونه میتوان به دوایر کوچکتری چون زنجان، مراغه، سلماس، دولت آباد و … اشاره داشت که تحت نظارت مراکز اصلی تبریز، اورمیه و همدان اداره میشدند. هر یک از مراکز بزرگ و دوایر کوچک برنامههای مستمری را جهت فرستادن مبشران خود به مناطق روستایی و دوردست برای اعلام خبر خوش انجیل به تمامی اقوام ایرانی دنبال میکردند. افزون بر این، مبشران آمریکایی با گشایش چندین درمانگاه، بیمارستان مدرن و مدرسه در شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اورمیه، کرمانشاه، همدان و رشت موفق به ایجاد فرصتهای مناسبی جهت اعلام پیام نجات با ایرانیان شدند (Brown, 1936, p. 502).
در آن ایام، مبشران کلیسای پروتستان نهتنها از این فرصتهای جهت برقراری ارتباط با اقشار متوسط و مستمند استفاده میکردند، بلکه همچون جبرئیل بختیشوع و دیگر پزشکان نامی کلیسای باستانی پارس در دربار خلفای عباسی (Afsaruddin, 2013, p. 165)، به دربار نیز راه یافته بودند. پزشک-مبشران پروتستان به دربار پادشاهان ایران رفت و آمد داشتند و به پاس خدمات ارزشمند از آنان نشان افتخار دریافت میکردند .(Lamme, 1925, p. 3)
در حقیقت پس از افول کلیسای شرق (نستوری)، مبشران پروتستان آمریکایی و کلیسای انجیلی ایران، که حاصل خدمت آنان به شمار میرفت، نخستین حرکت منسجم را جهت شناساندن دوبارۀ ایمان مسیحی به ایرانیان آغاز کردند و حضور کلیسا به ویژه در شهرهای بزرگ کشور بهطرز بیسابقهای محسوس شد.
برای نمونه در شهر مشهد امامان جمعه پس از سدهها برای نخستین بار از جامعۀ کوچک مسیحیان شهر سخن گفتند و در مراحل اولیه مردم را از رفتن به بیمارستان مسیحیان پروتستان برحذر داشتند، اما پس از چندی، کار پزشک-مبشران مسیحی در بین مردم چنان مورد تقدیر قرار گرفت که شایعه شد: «در بیمارستان مسیحی کسی نمیمیرد!» (Hoffman, 1971, pp. 30–۳۲). کشیش لوئیز اسلستین دربارۀ خدمات بشارتی گروه خود در مشهد مینویسد: «ما مشهد را غرق کلام خدا کردهایم. در بازار پی در پی به من هشدار میدهند که اگر از موعظه و فروش کتب مقدسه دست برندارم، بهدست کسی کشته خواهم شد. اما جملۀ: ”لوئیس، من همیشه با تو هستم“، همواره در گوشم طنینانداز است، و از اینرو کار را ادامه میدهم»(Zwemer, 1920, pp. 293–۲۹۴). در سمنان حاج ملا علی، مجتهد بزرگ و پرنفوذ منطقه، از کشیش لوئیس اسلستین دعوت میکند تا در پس از پایان خطبههای نماز جماعت، برای حضار سخنرانی کند. کشیش اسلستین به دعوت وی پاسخ مثبت میدهد و حکایت “پسر گمشده” را موعظه میکند (Elder, 1954, p. 74)! در اورمیه آخوندهای مسلمان به منظور قدردانی از خدمات پزشکی دکتر گرانت، پزشک-مبشر پروتستان، حاشیۀ جامۀ وی را میبوسیدند و مسلمانان شهر به هنگام درگذشت نابهنگام وی اشک میریختند (Brown, 1936, p. 487). ملکالشعرای بهار در وصف خدمات آموزشی بینظیر دکتر ساموئل جردن شعر میسراید و خیابانی در تهران به منظور تقدیر از خدمات دکتر، خیابان جردن نامگذاری میشود. در تبریز ولیعهد وقت موضوع زندانی شدن میرزا ابراهیم خویی، نوکیش مسیحی را که به جرم ارتداد و تبلیغ مسیحیت زندانی شده بود شخصاً دنبال میکند و پس از کشته شدن وی در زندان، میکوشد تا دریابد که وی در مقابل آن همه فشار چگونه درگذشته بود. مسئولان زندان در پاسخ میگویند: «او چون فردی مسیحی مُرد» (Brown, 1936, p. 525). در تهران استقبال گستردۀ مسلمانزداگان از جلسات عبادتی کلیسای انجیلی تهران به سال ۱۸۸۰، ناصرالدین شاه قاجار را آشفته میسازد، در نتیجه دستوری صادر میشود که به موجب آن مسلمانزادگان اجازه نداشتند به کلیسای مورد اشاره و یا مدارس مسیحی مربوط به آن کلیسا وارد شوند. اما آن فرمان پس از مدتی اثر خود را از دست میدهد (Elder, 1954, pp. 32–۳۳).
مبشران بریتانیایی نیز که در کار ترجمۀ کتابمقدس فارسی فعالیتهای چشمگیر، بسیار مؤثر و ماندگاری داشتند در سال ۱۸۷۵ مرکزی در اصفهان ایجاد کردند و بعدها کار خود را به شهرهای کرمان (۱۸۹۷)، یزد (۱۸۹۸)، شیراز (۱۹۰۰)، و در نهایت تهران (۱۹۵۷)، گسترش دادند و در نتیجۀ خدمات آنان کلیسای اسقفی ایران شکل گرفت. آنان نیز افزون بر تأسیس کلیساها بهواسطۀ تأسیس بیمارستانها و مدارس با اقشار مختلف جامعۀ ایرانی ارتباط برقرار میکردند (Waterfield, 1973, pp. 147–۱۷۶).
کلیساهای پنطیکاستی و افزایش شور تبشیری پروتستانها
در سال ۱۸۷۹ کشیشی آشوری، یوحنا نام از اهالی اورمیه، آخوند جوانی به نام سعید را در شهر سنندج ملاقات کرد. کشیش یوحنا و شماری از همکارانش از سوی مبشران پروتستان آمریکایی به منظور بشارت پیام انجیل رهسپار آن منطقه شده بودند. آخوند جوان پیام انجیل را از کشیش یوحنا شنید و عاقبت خود را تسلیم عیسی مسیح خداوند کرد. دیری نپایید که سعید جوان مجبور به فرار از سنندج شد. او در همدان در منزل مبشران آمریکایی پناه گرفت و بعدها نزد آنان به تحصیل علوم پزشکی پرداخت. فرد مورد بحث در سال ۱۸۸۷ در جمع بزرگی به ایمان خود اعتراف کرده، تعمید گرفت. او بعدها پزشکی زبردست و پرآوازه شد. دکتر سعیدخان کردستانی در سال ۱۸۹۲ جهت تحصیل در مقاطع تخصصی به سوئد و سپس به انگلستان رفت. او در انگلستان با برادران پلیموت و جلسات خانگی آنان آشنا شده، تحتتأثیر ایشان قرار گرفت. دکتر سعیدخان پس از بازگشت به ایران جلساتی خانگی مشابه آنچه در انگلیس دیده و تجربه کرده بود در منزل خود برپا کرد. در ابتدا، ارامنه و سپس یهودیان و مسلمانان نیز جذب آن جلسات خانگی شدند (Allen, 1964). پس از درگذشت دکتر سعیدخان کردستانی، برگزاری جلسات تداوم یافت و کماکان منشاء برکات بسیاری برای کلیسای ایران شد، مثلاً فرقۀ برادران ارامنۀ اقلیت و اکثریت را باید ثمرۀ همان مشارکتهای خانگی شمرد. افزون بر این، برادر ست یقنظر، یکی از اعضاء فعال همان جلسات، در حدود سال ۱۹۵۴ پس از برخورداری از تجربیاتی روحانی مشابه تجربیات ۱۹۰۶ آزوسا (کالیفرنیا)، جلساتی جداگانه در منزل خود برپا کرد و بدینترتیب شالودۀ کلیسای جماعت ربانی ایران را ریخت.
با وجود این که کلیسای جماعت ربانی ایران نیز همچون فرقۀ قدیمیتر پنطیکاستی ایرانی همان نگرشهای الهیاتی و تأکیدات را داشت، برخلاف گروه نخست که در آن هنگام خدمت را به آشوریان محدود ساخته بود، بشارت انجیل به تمامی اقوام ایرانی را با شوری تازه دنبال کرد (Bradley, 2014, p. 168)، و عزمشان در این راستا الهامبخش شماری از رهبران دیگر کلیساهای فعال در زمینۀ بشارت شد. کلیسای جماعت ربانی ایران که رهبرانی با رویاهای بزرگ پرورش داده بود از ۱۹۷۹ بدینسو، به برکت رشدی فزاینده افزون برکلیساهای تهران، اصفهان، اورمیه و گرگان، شعبههایی در شهرهای رشت، اراک، مشهد، شاهین شهر، اهواز، شیراز، نوشهر، کرج و کرمانشاه تأسیس کرد.
سرانجام خدمت و تلاش مسیحیان پروتستان جهت برپایی کلیسایی فراگیر در ایران پس از حدود ۱۴۰ سال به ثمر نشست؛ و آشکار شد که روح خدا بر استخوانهای مردۀ کلیسای باستانی پارس دمیده شده و پیه و گوشت بر آنها میروید؛ و به فرمان خداوند، روح او از بادهای اربعه به مرزهای ایران وزیدن آغاز کرد تا آنها را جان بخشد و از ایشان لشکری از شاهدان برای خود فراهم آورد.
برنامههای ماهوارهای
حرکتهای پُرشتاب و بیپروایانۀ کلیساهای پروتستان و بهطور خاص کلیسای جماعت ربانی ایران در راستای بشارت پیام انجیل به اقوام مختلف ایرانی فشارها و واکنش قهرآمیز رهبران مذهبی کشور را بهطور خاص از دومین دهۀ استقرار نظام اسلامی در پی داشت (Bradley, 2014, p. 18)، که شرح آن در حوصلۀ این نوشته نمیگنجد. اما همان فشارها رهبران کلیساهای مورد بحث و به ویژه کلیسای جماعت ربانی ایران را واداشت تا تشکیل گروههای خانگی را در برنامۀ کار خود قرار دهند و کلیسا را برای روزهای دشوار و توفانی آتی آماده سازند. در سالیان اخیر با شروع کار کانالهای ماهوارهای مسیحی فارسیزبان خارج از کشور و فعال شدن مسیحیان ایرانی در فضاهای مجازی، بار سنگین پیشوایی و آموزش از دوش رهبران تحتفشار و مهارشدۀ کلیساهای ساختمانی پروتستان داخل کشور برداشته شده و دوران جدید و خاصی در تاریخ کلیسای ایران آغاز گشته است.
برنامههای ماهوارهای مورد اشاره که توسط ایرانیان مسیحی پروتستان در غربت راهاندازی و بهطور عمده توسط کلیساهای پروتستان خارج از کشور و ایرانیان مسیحی در غربت حمایت میشود با آغاز به کار کانالهای فارسیزبان از جمله کانال پُرمخاطب «محبت» در سال ۲۰۰۵ و افزوده شدن کانالهای دیگری چون «سَت سِون-پارس» (۲۰۰۶)، «نجات» (۲۰۰۷)، «سِون» (۲۰۱۲) و … دری برای موعظۀ انجیل پیش روی ایرانیان مسیحی گشود.
به برکت این گشایش، مسیحیان ایرانی برای نخستینبار به جماعتهایی مسیحی از هموطنان دسترسی یافتهاند، آموزگاران و مبشران و رهبران مسیحی ایرانی خارج از کشور در قالب برنامههای مختلف از طریق کانالهای ماهوارهای، انجیل عیسای مسیح و شهادت زندگی خود را آزادانه با هموطنان در میان میگذارند. نوکیشان مسیحی داخل کشور که همچون مسیحیان دورۀ جفای چهل سالۀ شاپور دوم، امپراتور ساسانی، عبادت مخفیانه پیشه کردهاند از پیام و آموزش واعظان و آموزگاران ممتاز بهرهمند میشوند. سؤالات قدیمی و جدید، سوءتعبیرها و … پاسخ مییابند؛ و بدینسان آن تاک برومندی که خداوند با فراخوانی مبشران پروتستان در ایران احیاء کرد شاخههای خود را در تمامی جوانب مملکت کهن میگستراند. واعظان ایرانی نه به هنگام رشد شگفتآور کلیسا در دورۀ ساسانیان زرتشتی و نه در دوره زمامداران متعصب و یا مداراگر اسلامی، هیچ گاه نظیر این گشایش را تجربه نکردهاند.
در آیین گرامیداشت پانصدمین سالگرد اصلاحات، کلیسای ایران با تجربیات شگفتآوری ظاهر شده است! مردان و زنان ایرانی از انجیل خداوند خود عار ندارند زیرا آن را قوت خدا برای نجات هر ایمانآورندهای میدانند. آنان چشمانتظار شهری با بنیاد بودهاند، که معمار و سازندهاش خداست. شماری از آنان تحقق وعدهها را ندیدند و از دور آنها را تحیت گفتند. برخی تا پای جان کلام شهادت خود را نگه داشتند و خداوند عیسی را بر دست راست خدا ایستاده دیدند. گروهی آواره یا در بند شدند و ضعف به هم رساندند، اما روح خداوند قوت دوباره افزود تا دگر بار بخرامند، بدوند و چون عقاب اوج گیرند. در این داستان فرشتگانی به تصویر کشیده میشوند که برای بازگشت خیل دختران و پسران گمشده ایرانی به آغوش پدر آسمانی به غایت مسرورند. داستان کلیسای ایران شهادتی بر کار خداست. آن صاحب کرامت در حال تفقد از سرزمین کوروش مسحشده و مجوسیان استقبالکنندۀ خود و خلق حکایتهای جاودانی است.
برکت و قوت خداوند با شما عزیزان باشد ، ممنون و سپاسگزارم از زحمات بی وقفه برادر سگز بنیامین
عزیز که برای کلیسای خداوند متحمل می شود ….
شکر برای وجود شما خادمان و زحمتکشان کلیسای خداوند
استادان عزیز، با درودهای فراوان، همانطور که گفته شد، در دهها هزار کلمه القران، شامل اسم و فعل و حرف، (و بقیه دیگر کلمه ها را برای تقلب، اختراع کرده اند)، فقط دو کلمه، با ۶ حرف نوشتاری، با ا(=همزه) آغازین، و ن پایانی، وجود دارند، که در تنها ابجد منطقی (=از۱لغایت۲۸، برای ۲۸ حرف عربی ابجد، و بقیه عددهای ابجدی را برای تقلب، اختراع کرده اند)، میشوند: ۶۷ ساز ابجدی. یعنی الشیطن ۶۳ بار آمده =القران ۵۰ بار آمده =۶۷ابجدی، معرف محدوده ۶۷ سوره دارای ۷۸ حرف رمز القران، از سوره ۲ البقره، با حرف رمزهای الم(۱)، =همزه، لام، میم اثبات شونده، و نه الف، لام، میم تقلبی جهان اسلام، لغایت سوره ۶۸ القلم، با حرف رمز پایانی و هفتاد و هشتم ن. و این ۷۸ حرف رمز نیز، همانند الشیطن و القران، دارنده ا(=همزه) آغازین، و ن پایانی میباشند. و القران ۵۰ بار آمده، به قران ۸ بار آمده، ارجحیت دارد. و شیطن پرستان، در روی جلد القران، چه در القران تقلبی شیعه گری، چاپ ایران، که تقلب تعداد حروف آن، با ریاضیات، رسوا میگردد، و چه در القران اصلی، با خط عثمان طه، خطاط سوری، چاپ عربستان، مینویسند: القران الکریم، در حالیکه، در متن القران، فقط یک بار، به صورت قران کریم ۸ حرفی، به کار رفته است (۵۶الواقعه۷۸جدید= انه لقران کریم(۷۷))، تا بگویند، الکریم ۶۷ ساز ابجدی، با کرامت و بزرگواری، الشیطن ۶۷ ساز را، از القران ۶۷ ساز، دور میسازد !! و روی جلد القران، در ماجرای مفصلی، میشود: الشیطن(=۶۷)=القران(=۶۷)=القرن(=۶۶)=۷۸، =۶۳+۵۰+۱=۱۱۴. و القرن ۶۶ ساز ابجدی، =۶۶=از۱لغایت۱۱، که از القران ۶۷ ساز ابجدی، حاصل میشود، همان شاخ یازدهم کتاب دانیال میباشد. ال(شیط=قرا(یک۴۰ساز)=بس،ل،ای=۴۰)ن=۶۷: القر()ن=۶۶: (): به معنای پنهان شدن یک ۴۰ ساز، یا ابلیس درونی ۴۰ ساز ابجدی، در درون بدن القرن ۶۶ ساز بیرونی= محمد=احمد=رحیم، پیامبر بیرونی اسلام =شاخ کوچک یازدهم و کوتاه زمانه ۸۴ ماهه (=۷ ساله) محنت کتاب دانیال، میباشد. و ۰۰۰. و این نام روی جلد بزرگترین کتاب شیطانی تاریخ بشر، ۳ راز بزرگ ابلیس را، از درون متن، به روی جلد، میاورد: ماجرای بخش مشترک، از لحاظ حرفهای ابجدی: الشیطن=۱+۱۲+۲۱+۱۰+۹+۱۴=۶۷ =القران=۱+۱۲+۱۹+۲۰+۱+۱۴=۶۷ =القر()ن=۱+۱۲+۱۹+۲۰+()+۱۴=۶۶: ال(شیط)ن=ال(قرا)ن=۱+۱۲+(۴۰)+۱۴=۶۷: ۱و(۱۲)و…و۱۴=۲۷: سوره ۲۷ النمل، آیه درونی از آخر، (۱۲)، =آیه دابه=د(آب)م،ح،ا، (سوره۲۷النمل۸۳جدیدازآخر،۱۲،). ۱+۱۴=۱۵بیرونی: ۱۵ آیه جدید استثنایی سوره ۶۱ الصف=۶۱=۲۴+۳۷=احم+د بیرونی =۶۱=۱و۲و۳و۴و۵و۶و۳+۱و۸و۷و۶و۵و۴و۳و۲و۱. و ماجرای بخش مشترک، از لحاظ حرفهای چیدمانی: الشیطن=۱+۲+۳+۴+۵+۶=۲۱ =القران=۱+۲+۳+۴+۵+۶=۲۱ =القر()ن=۱+۲+۳+۴+()+۵=۱۵: ال(شیط)ن=ال(قرا)ن =۱+۲+(۳+۴+۵=۱۲)+۶=۲۱: ۱و(۲)و…و۶=۹: سوره ۹ التوبه، آیه درونی از آخر، (۲)، =آیه رحیم(۱۲۸)، (سوره۹التوبه۱۲۸ازآخر،۲،). ۱و۶=۷بیرونی: ۳ سوره ۷ آیه ای بیرونی (و نماد ۷ سال (=۸۴ماه) محنت از گور برخاستگی احمد بیرونی): 《سوره ۱ الحمد آغازین ۷ آیه ای بیرونی (=ماه ۱ تصرف ۳۰ ماهه مکه، و قبله دوم مسلمانان، =الکعبه، در انتهای ۶۳=۴۰+۲۳=۴۰+۱۳+۱۰ سال میلادی اولیه احمد بیرونی)، سوره ۱۱۴ الناس پایانی، با ۷ آیه جدید بیرونی (در انتهای ۸۴ ماه محنت)، سوره ۱۰۹ الکفرون(=الکافرون) با ۷ آیه جدید (در ابتدای زمان ۴ و بیرونی ۸۴ ماه محنت، یعنی ۶ ماه بیرونی: ۱۱۴ سوره القران، به صورت اثبات شده ۱۱۴ ماه سی روزه: ۱۱۴=۳۰+۸۴=۳۰+۴۲+۴۲=۳۰+۴۲+۱۲+۲۴+۶). و هنگامیکه، ۳۰ سوره نخست، =۳۰ ماه انتهای ۶۳=۴۰+۲۳=۴۰+۱۳+۱۰ سال میلادی اولیه، با تصرف مکه و قبله دوم مسلمانان، =الکعبه، بر انتهای ۸۴ سوره پایانی، =۸۴=۴۲+۴۲=۴۲+۱۲+۲۴+۶ ماه محنت از گور برخاستگی احمد بیرونی، با تصرف کوتاه مدت اسرائیل و اورشلیم و قبله اول مسلمانان، =الصخره، در ۴۲ ماه دوم محنت، =۱۲+۲۴+۶ ماه، جای میگیرند، همانند حالت پیشین، با کمک ۵(=۱+۴(=۱+۳)) قل آغازین، =بگو، ای رحیم بیرونی، در اینجا نیز، این ۳ سوره ۷ آیه ای نماد ۷ سال (=۸۴ ماه) محنت، یعنی سوره ۱ الحمد (در نقش سوره ۸۵=۳۰+۴۲+۱۲+۱ البروج، با ۲۳ آیه جدید معرف ۲۳ سال رسالت شیطانی ۳ ابلیس یکی شده، در انتهای ۶۳=۴۰+۲۳=۴۰+۱۳+۱۰ سال اولیه، (و همانند سوره ۵۸=۳۰+۲۸=۳۰+از۱لغایت۷سال محنت، یعنی سوره ۵۸ المجادله، استثنای دیگر، با ۲۳ آیه جدید، و باز هم معرف ۷ سال محنت، توسط ۳۰ ماه انتهای همین ۲۳=۱۳+۱۰ سال میلادی اولیه))، و سوره ۱۰۹ الکفرون، و سوره ۱۱۴ الناس، با کمک ۵(=۱+۴(=۱+۳)) قل آغازین، ۴ زمان ۸۴ ماه محنت، یعنی ۸۴=۴۲+۱۲+۲۴+۶ ماه، را، از آخر، از زمان ۶ ماهه ۴، به اول، به زمان ۴۲ ماهه ۱، شناسایی میکنند: ۱۱۴=۳۰+۸۴=۳۰+۴۲+۴۲=۳۰+۴۲+۱۲+۲۴+۶: ((۱)+۲۹)+۴۲+۱۲+(۱)+۲۳+۱+۴+۱=۱۱۴.》. و ماجرای بخش غیر مشترک، از لحاظ حرفهای ابجدی: (شیط=۲۱+(۱۰)+۹=۳۰)=(قرا=۱۹+۲۰+۱=۴۰): =دابه، حرف پایانی ت(=م،ح،ا) =حرف۳۰(=۶تا۵تا)ی از آخر، حرف۴۰(=۸تا۵تا). و از لحاظ حرفهای چیدمانی: (شیط=۳+(۴)+۵)=(قرا=۳+۴+۵): =۸+۱۲=۲۰=کلمه۲۰=رحیم(۱۲۸) با حرف م(۱۲۸) پایانی، (به شرح پیشین). و اکنون، در روی جلد کتاب اهریمن، یعنی الشیطن(=۶۷)=القران(=۶۷)=القرن(=۶۶)=۷۸، =۶۳+۵۰+۱=۱۱۴، در ال(شیط)ن=ال(قرا)ن=۶۷=القرن=۶۶، ا(=الف) ۱ ساز ابجدی القران ۶۷ ساز ابجدی، که به صورت ۱ انتهای ۴۰=۳۹+۱ سازی بس،ل،ای درونی ۴۰ ساز ابجدی، =۲+۱۵+۱۲+۱+۱۰=۴۰، در درون بدن القرن ۶۶ ساز ابجدی، =پیامبر بیرونی اسلام، پنهان شده است، (در ۱۱۴ بسم الله الرحمن الرحیم القران ۱۱۴ سوره ای، که بس،ل،ای درونی، در درون بدن رحیم بیرونی، جای میگیرد)، این ا(=الف) ۱ ساز ابجدی پنهان شونده، میشود: ۱ سوره ۵۴ القمر فاقد هر یک از ۷۸ حرف رمز، با ۵۶ آیه جدید استثنایی. و ۱۱۴ سوره القران، با ۶۳۴۸(=۱۱۲+۶۲۳۶) آیه جدید اثبات شونده (توسط هر یک از ۱۱۴ بسم الله الرحمن الرحیم القران ۱۱۴ سوره ای)، میشود: ۱۱۴سوره=از۱لغایت۱۱۴=۶۵۵۵، و ۶۵۵۵، منهای ۶۳۴۸آیه(=از۱لغایت۱۱۴سوره)، میشود: ۲۰۷، و ۲۰۷، به صورت ۲۰۷=(۳۹)+۵۵+(۵۶)+۵۷، (۵۶) آیه استثنایی ۱ سوره ۴۰=(۳۹)+(۱) ساز ۵۴ القمر را در درون ۵۵و۵۷ دو سوی خود، پنهان میسازد. دعا میکنم، روح القدس مهربان، تا حد امکان، روح شرارت را از انسانهای شریر، بزداید. 📛: و در ادامه مطلب ۲۰۷ پنهان شده در ۶۵۵۵(=از۱لغایت۱۱۴)=۶۳۴۸(=۱۱۴تا۱)+۲۰۷، یعنی ۲۰۷=(۳۹)+۵۵+(۵۶)+۵۷، نامگذاری سوره ۳۹ الزمر، با ۷۶ آیه جدید، از روی دو بار کلمه زمرا، در آیه های ۷۲جدید و ۷۴جدید این سوره ۳۹، صورت گرفته است (زمر= گروهی از مردم، دسته، جماعت،)، و ۲ سوره، با ۵۵ آیه جدید استثنایی، در سمت راست (۱) سوره ۵۴ القمر، با (۵۶) آیه جدید استثنایی، سوره های ۳۴ سبا، و ۴۱ فصلت، میباشند، و ۱ سوره، با ۵۷ آیه جدید استثنایی، در سمت چپ (۱) سوره ۵۴ القمر، با (۵۶) آیه جدید استثنایی، سوره ۷۴ المدثر، میباشد. و این محدوده ۴۱ سوره ای، میشود: ۴۱=۷+۱۳+(۱)+۲۰، و ۷و۱۳و۲۰، (=۴۰)، در حرفهای ابجدی، میشوند: زمر، و معرف سوره ۳۹ الزمر (=زمر)، میگردند. یعنی این ۳۹ سازی معرف ۴۰(=۷و۱۳و۲۰)، (۱) سوره پنهان شده ۵۴ القمر، با (۵۶) آیه جدید استثنایی را در درون خود، به اثبات میرسانند. و در نتیجه، قر ۳۹=۱۹+۲۰ ساز القرن ۶۶ ساز بیرونی (و ۱۱۴ ساز، در ۱۱۴=۶۳+۵۰+۱)، معرف قرا ۴۰=۱۹+۲۰+۱ ساز القران ۶۷ ساز، میگردد، که ا(=الف)=یک۴۰ساز، (=۱انتهایی۴۰سازدر شیط=بس،ل،ای۴۰ساز)، را در درون بدن خود، پنهان ساخته است. و دیگر اینکه، همانند سوره ۳۹ الزمر(=زمر)، سوره ۸ الانفال نیز، استثنائا، ۷۶ آیه جدید دارد. یعنی همچنانکه، ۳۹ سازی قر القرن، =شاخ یازدهم بیرونی کتاب دانیال، معرف ۴۰=۳۹+۱ سازی قرا (=۴۰ سازی بس،ل،ای درونی)، در القران، میشود، این ۸ سازی (مشابه ۳۹ سازی) نیز، معرف ۹=۸+۱ سازی ط ۹ ساز ابجدی شیط ۴۰ ساز، =۲۱+۱۰+۹، میگردد: ال(شیط)ن=ال(قرا)ن=۶۷=القر()ن=۶۶. و ۷۶ آیه جدید این دو سوره ۳۹ الزمر (=زمر)، و ۸ الانفال، نیز، معرف حرف رمز ۷۷=۷۶+۱، یعنی ق (در سوره ۵۰ ق) (پیش از حرف رمز استثنایی پایانی و هفتاد و هشتم، =ن (در سوره ۶۸ القلم)، =ن در الشیطن، و القران، و القرن،)، میگردد: الشیطن(=۶۷)=القران(=۶۷)=القرن(=۶۶)=۷۸، =۶۳+۵۰+۱=۱۱۴. یعنی، در تثلیث ناقص ابلیسی، الشیطن، =ابلیس پدر درونی، و روحش، ابلیس روح کاملا درونی، با آشکار سازی القران، در درون بدن القرن، ابلیس پسر بیرونی، پیامبر بیرونی اسلام، پنهان میگردد، و این تثلیث ناقص ابلیسی، در تقابل ناقص، با تثلیث پرشکوه اقدس، در کتاب شگفتی آفرین مقدس، قرار میگیرد. (🐉): استادان خردمند، در روی جلد کتاب ابلیس، یعنی: الشیطن(=۶۷)=القران(=۶۷)=القرن(=۶۶)=۷۸، =۶۳+۵۰+۱=۱۱۴، دیدیم که القرن ۶۶ ساز بیرونی، با پنهان کردن ا(=الف) ۱ ساز ابجدی القران ۶۷ ساز، در حقیقت، ۱ چهل ساز انتهای ۴۰ سازی شیط=بس،ل،ای(=قرا)=۴۰، یا ابلیس ۴۰ ساز درونی، را در درون بدن خویش، پنهان نمود، و مردم، از ظاهر القرن ۶۶ ساز ابجدی بیرونی، پیامبر بیرونی اسلام، پی نمیبرند که ابلیس ۴۰ ساز ابجدی درونی، در درون بدن او پنهان شده است، و فریب میخورند. اما الشیطن، راز خود را در روی جلد کتابش، برای شیطن پرستان، آشکار میسازد. و ۶۳ بار الشیطن، با ۶ حرف نوشتاری، (و بدون در نظر گرفتن ۱ بار للشیطن ۵ حرفی، و ۴ بار شیطن ۴ حرفی،)، و ۵۰ بار القران، با ۶ حرف نوشتاری، (و بدون در نظر گرفتن ۸ بار قران ۴ حرفی،)، ۱ بار القرن روی جلد حاصل از القران، را به ۱۱۴، میرسانند: ۶۳+۵۰+۱=۱۱۴، و محدوده ۶۷ سوره دارای ۷۸ حرف رمز، با حرف رمز ا(=همزه) آغازین، و حرف رمز استثنایی ن پایانی، برای الشیطن=القران=۶۷سازابجدی، ۱۱۴ سوره القران را بدین ترتیب، تقسیم مینماید: ۱+۶۷+۴۶=۱۱۴. و این ۴۷=۱+…+۴۶ سازی ۱۱۴ ساز بیرونی، که معرف ۱ بار القرن ۱۱۴ ساز بیرونی، =۶۳+۵۰+۱(=۱۱۴)=۱۱۴، =شاخ یازدهم کتاب ماورایی دانیال، میگردد، این بار، ق ابتدای ۴۰ سازی قرا=۱۹+۲۰+۱=۴۰ را نیز، در القران=۱+۱۲+۱۹+۲۰+۱+۱۴=۶۷، که آغاز بخش پنهان شونده ۴۰ ساز را نمایش میدهد، پنهان میسازد: ۱+…+۴۶=ا+…+ل()رن. و این الرن ۴۷ ساز ابجدی بیرونی، معرف همان القرن ۶۶ ساز ابجدی بیرونی، میگردد، که این بار، علاوه بر ۱ حرف پایانی ۴۰ ساز، =ا(=الف) قرا، ۱ حرف آغازین ۴۰ ساز، =ق قرا، را نیز، به نشانه نمایان سازی محدوده ۴۰ سازی پنهان و درونی شیط=بس،ل،ای=۴۰، در درون خود، پنهان ساخته است: (ق)ر(ا)=(۱۹)+۲۰+(۱)=قر(ا)=۱۹+۲۰+(۱)=۴۰. یعنی با توجه به القران، الرن ۱۱۴ ساز بیرونی پنهانکار، =ال()ر()ن، با پنهان سازی ق ۱۹ ساز ابتدای ۴۰، و ا(=الف) ۱ ساز انتهای ۴۰، معرف القرن ۱۱۴ ساز بیرونی پنهانکار، =القر()ن، میگردد، که با پنهان سازی ا(=الف) ۱ ساز انتهای ۴۰، نماینده پنهان سازی محدوده کاملا دقیق ۴۰ ساز، =۴۰=شیط=بس،ل،ای، در درون بدن خود (و نه مثلا، پنهان سازی حتی ۳۹ و یا ۴۱، در قبل و بعد ۴۰،)، میگردد. و دیدیم که محدوده این ۱۰۶ سوره القر(شیط=بس،ل،ای=۴۰)ن=۶۶=۱۰۶، به سوره ۱۰۷ الماعون، با ۸ آیه جدید استثنایی، پایان میپذیرد، که دارنده کلمه پایانی الماعون(۷) =الم(۱)+(اعو)+ن، با گسترش محدوده ۶۷=۱+۱۲+۳۹+(۱)+۱۴ سوره دارای ۷۸(=الم(۱)+…+ن) حرف رمز، به ۱۰۶=۱+۱۲+۳۹+(۴۰)+۱۴ سوره، و به شرح پیشین، میباشد. بنابراین، ۱۱۴ سوره القران، میشود: ۱۱۴=۱+۱۰۶+۷= ۱+القر(شیط=بس،ل،ای)ن+۷=۱۱۴، یعنی بین ۱ سوره ۱ الحمد (۷ آیه ای) آغازین، و ۷ سوره (۳۹ آیه ای) پایانی، به نشانه سال اول و آغازین، و سال هفتم و پایانی ۷ سال (=۸۴ماه) محنت، القر(شیط=بس،ل،ای)ن ۱۰۶ ساز ابجدی، که همان القرن ۶۶ ساز ابجدی بیرونی پنهانکار، پیامبر بیرونی اسلام میباشد، محدوده ۷ساله محنت از گور برخاستگی خود را، برای فعالیت پایانی خود، =دابه=د(آب)م،ح،ا، به نمایش میگذارد، که این ۷ سال سیصد و شصت روزه (=۸۴ ماه سی روزه) محنت، پس از ۲۳ سال میلادی، رسالت شیطانی اولیه همین ۳ ابلیس یکی شده، یعنی، یکی شدن ۲۳ سال ابلیس، (=ابلیس پدر درونی، و روحش: ابلیس روح کاملا درونی)، و ۲۳ سال محمد=احمد=رحیم، پیامبر بیرونی اسلام، ابلیس پسر بیرونی، =۲۳+۲۳=۴۶=۷+۳۹= ۷ آیه سوره آغازین ۱ الحمد، و ۳۹ آیه جدید ۷ سوره پایانی =۴+۷+۴+۶+۵+۶+۷=۳۹، رخ خواهد داد. (بد،و،ای۲۳ساز+ایاک۲۳ساز، در بدوایاک، در سوره ۱ الحمد، به شرح مفصل پیشین). 🔥: استادان مهربان، خدا کند، پایه های تقدس دروغین دین الشیطن، اسلام، در باور مسلمانان حقیقت جویی، که قصد داشتند، در پرتو آرامش بخش آفریدگار، انسانهای خوبی باشند، در هم فرو ریزد: در ۱۰ بار ذکر قرانا، در متن کتاب اهریمنی القران، ۲ بار آن، به صورت قرنا، ذکر شده است، تا معرف القرن ۶۶ ساز ابجدی، =۶۶=از۱لغایت۱۱، =شاخ کوچک یازدهم کوتاه زمانه ۷ ساله (=۸۴ ماهه) محنت کتاب دانیال، یعنی احمد از گور برخاسته، پیامبر بیرونی اسلام، به جای القران ۶۷ ساز ابجدی، باشند: سوره ۱۲ یوسف، آیه ۳ جدید، و سوره ۴۳ الزخرف، آیه ۴ جدید. و این دو بار قرنا، در میان ۵۰ بار القران، با ۶ حرف نوشتاری، این ۵۰ را، در ۶۳+۵۰+۱=۱۱۴، با معنای جدید القرن، با ۵ حرف نوشتاری، بدین حالت تقسیم مینمایند: ۵۰=۷+قرنا+۲۸+قرنا+۱۵. و ۱۵، معرف ۱۵ آیه بیرونی جدید و استثنایی سوره ۶۱ الصف، میگردد، که احمد بیرونی=القرن بیرونی، را توسط ۶۱=۲۴+۳۷ سازی زمین قبر دابه= جنبنده ۱۱۴ سوره ساز=۲۷+۲۸+۲۹+۳۰=۱۱۴= دابه=د(آب)م،ح،ا، الارض=۳۳+۳۴+۳۵+۳۶+۳۷= ۳۳+۳۴+۳۵+۱۲(=۱۱۴)+۲۴+۳۷(=۶۱)، ۲۷النمل۸۳جدیدازآخر۱۲، معرفی مینماید: ۶۱الصف=۲۴+۳۷=احم+د بیرونی، =۶۱=۱و۲و۳و۴و۵و۶و۳+۱و۸و۷و۶و۵و۴و۳و۲و۱. و ۷ نیز، معرف ۳ سوره بیرونی ۷ آیه ای ۱ الحمد، و ۱۰۹ الکفرون (استثنائا، ۱۱۴ حرفی)، و ۱۱۴ الناس، میباشد، که به صورت ۴ تا ۱ سوره ۷ آیه ای، با کمک ۵(=۱(=۷۲)+۴(=۱(=۱۰۹)+۳(=۱۱۲و۱۱۳و۱۱۴))) قل آغازین، =بگو ای رحیم بیرونی، پیامبر بیرونی اسلام، ۴ زمان ۸۴ ماه محنت، =۴۲+۱۲+۲۴+۶ ماه، را از آخر، به اول، به شرح پیشین، شناسایی مینمایند: ۱۱۴=۳۰+۸۴=۳۰+۴۲+۴۲=۳۰+۴۲+۱۲+۲۴+۶: (۱)+۲۹+۴۲+۱۲+(۱)+۲۳+۱+۴+۱=۱۱۴. و ۲۸=۴تا۷=۷(=۱)+(۴=)۷+(۳=)۷+(۲=)۷، نیز، معرف شناسایی ۴ زمان ۷ سال (=۸۴ماه) محنت (=از۱لغایت۷=۲۸) این ۴ سوره، با نقش آفرینی ۳ سوره ۷ آیه ای، میگردند. و (۱) سوره درونی ۸۵=۳۰+۴۲+۱۲+۱ البروج درونی، با ۲۳ آیه جدید ۲۳=۱۳+۱۰ سال میلادی ساز، به جای (۱) سوره بیرونی ۱ الحمد ۷ آیه ای، نقش سوره ۷ آیه ای چهارم ۲۸=از۱لغایت۷=۷+(۴=)۷+۷+۷ ساز درونی را در ۵۰القران=۷+قرنا+۲۸+قرنا+۱۵، به نمایش در میاورد. 🐲: استادان گرامی، در الشیطن(=۶۷)=القران(=۶۷)=القرن(=۶۶)=۷۸، =۶۳+۵۰+۱=۱۱۴، الش+یطن=۱و۱۲و۲۱(=۳۴)+۱۰و۹و۱۴(=۳۳)، الق+ران=۱و۱۲و۱۹(=۳۲)+۲۰+۱+۱۴(=۳۵)، الشیطن معکوس ۳۳و۳۴ ساز جهت نوشتار، =۶۷ درونی، در درون القران ۳۲و۳۵ ساز، =۶۷ بیرونی، جای میگیرد: یعنی ۱۳۴=۲تا۶۷، در عددهای طبیعی پی در پی و متوالی بدون باقیمانده، فقط میشود: ۱۳۴=۳۲(و۳۳و۳۴)و۳۵= الق(ن،ط،ی،ش،ل،ا)ران. و دیدیم که القران ۶۷ ساز ابجدی، و معرف محدوده ۶۷ سوره دارای ۷۸ حرف رمز القران، توسط پنهان شدن ظاهری ۱ سوره ۵۴ القمر، =ا(=الف) ۱ ساز ابجدی القران، که نسبت به ۵ حرف نوشتاری دیگر القران، استثنائا، فاقد هر یک از ۷۸ حرف رمز القران بود، تبدیل شد به القرن ۶۶ ساز ابجدی، =۶۶=از۱لغایت۱۱، =شاخ یازدهم و کوچک کتاب ماورایی دانیال. بنابراین، الشیطن درونی، در درون بدن القرن بیرونی، =القران، جای میگیرد: الق(ن،ط،ی،ش،ل،ا)رن، و این تثلیث ناقص ابلیسی، در تقابل ناقص با تثلیث شکوهمند اقدس، در روی جلد کتاب شیطانی القران، نمایان میشود. و الشیطن ۶۷ ساز ابجدی معکوس، با ا(=همزه) آغازین معکوس، و ن پایانی معکوس، نماد ۷۸ حرف رمز معکوس القران، با ا(=همزه) آغازین معکوس، و ن پایانی معکوس، میگردد، که در فرمول ۱۱۴ حرفی معکوس ۷ بطن القران، در ۱۱۴ حرف نخست القران، به نماد ۱۱۴ سوره القران، =۱۱۴حرف ظاهرا خوبها، در سوره ۱ الحمد ۷ آیه ای (نماد ۷ سال محنت)، و ۱۳۹(=۱۱۴+۲۵) حرفی، و ۳۶(=۲۹+۷) کلمه ای (=از۱لغایت۳۶=۶۶۶) اثبات شونده توسط ق+ذ+المستقیم(۶)+الذین (و رسوا کننده القران تقلبی شیعه ۱۲ امامی، با سوره ۱ الحمد ۱۴۳(=۱۱۸+۲۵) حرفی)، بر روی ۷۸ حرف نخست القران در ۵ آیه نخست سوره ۱ الحمد، =۷۸=۱۹+(۴۰)+۱۹=۱۹+(۱۷+(۱۲)+۱۱)+۶+۱۳ حرف=، (بس(ل)ای) ۴۰ ساز ابجدی درونی، =(۲+۱۵+(۱۲)+۱+۱۰)، =ابلیس درونی، در درون بدن حمد،م ۳۸=۱۹+()+۱۹=۱۹+()+۶+۱۳ ساز بیرونی، =۸+۱۳+۴،+۱۳=۲۵،+۱۳، =محمد، =پیامبر بیرونی اسلام، جای میگیرد. الق(ن،ط،ی،ش،ل،ا)رن=د(آب)م،ح،ا. و الشیطن، همانند آب، =ابلیس پدر درونی (و روحش، ابلیس روح کاملا درونی)، که در خلاف جهت دور شدن احمد از گور برخاسته ی دور شونده از زمین قبر، به درون بدن احمد بیرونی، =ابلیس پسر بیرونی، میرود، الشیطن درونی روی جلد نیز، در خلاف جهت تشکیل القرن بیرونی، =ابلیس پسر بیرونی، به درون بدن القرن بیرونی، =احمد بیرونی، در آغاز ۷ سال (=۸۴ ماه) محنت، داخل میگردد. و الشیطن ۶۷ ساز درونی، و القرن ۶۶ ساز بیرونی، میشود: ۱۳۳ ابجدی، و ۱۳۳، به جز بخش پذیری بر ۱، و بر خودش، =۱۳۳، فقط میشود: ۱۳۳=۱۹تا۷، و یا ۱۳۳=۷تا۱۹، یعنی در ۱۹ حرف بسم الله الرحمن الرحیم(۱)، اولین آیه القران، و حاوی اسرار القران ۱۱۴ سوره ای، با توجه به اینکه بسم الله الرحمن الرحیم، ۱۱۴ بار در القران ۱۱۴ سوره ای آمده است، ۱۳۳=۷تا۱۹=۱۱۴(=۶تا۱۹)+۱۹(=۱تا۱۹)، میشود: ۱۱۴ حرف نخست القران، = ۱۱۴ حرف ظاهرا، خوبها، در سوره ۱ الحمد، که نماد ۱۱۴ سوره القران، میشود، با راز گشایی شیطانی ۱۹ حرف نخست آن ۱۱۴ حرف، =آیه ۱ سوره ۱ الحمد، بسم الله الرحمن الرحیم(۱). و ۱۳۳=۱۹تا۷، به ۱۹ حرف بسم الله الرحمن الرحیم(۱)، اشاره دارد، که هر یک از این ۱۹ حرف، با ارزش ۷ نماد ۷ سال محنت، ماجرای بس،ل،ای درونی، در درون بدن رحیم(۱) بیرونی را در ۷ سال محنت، به تصویر میکشند. و میدانیم که با ۶۶۶ سازی، (=۶۶۶=عدد ۳ ابلیس یکی شده، در کتاب ماورایی مکاشفه)، ۳ ابلیس یکی شده، نقش الله یگانه را بر عهده میگرفتند، و الله یگانه نیز، با ۶۶۶ سازی، نقش ۳ ابلیس یکی شده را بر عهده میگرفت. و ۱۳۳ابجدی=۴۰+۵۱+۱۲+۳۰، معرف ابلیس پدر درونی، =بس،ل،ای=۲+۱۵+۱۲+۱+۱۰=۴۰، و ابلیس پسر بیرونی، =رحیم(۱)=۲۰+۸+۱۰+۱۳=۵۱، و ابلیس روح کاملا درونی، =ل=۱۲= ((ل دوم الله))، و الله=۱+۱۲+۱۲+۵=۳۰ ابجدی، میگردد: الق(ن،ط،ی،ش،ل،ا)رن=۱۳۳ابجدی= بس،ل،ای+رحیم(۱)+ل+الله=۱۳۳ابجدی =۱۳۳=۱۹تا۷=۷تا۱۹: یعنی در ۱۹ حرف اولین آیه القران، بسم الله الرحمن الرحیم(۱)، و ۷ حرف نخست آن، بسم الله، با ۱۳۳=۱۹تا۷، هر یک از ۱۹ حرف، با ارزش ۷، به حرف پایانی م(۱) رحیم(۱) بیرونی میرسد، که این ابلیس پسر، رحیم(۱)، با تنهایی ظاهری فریب دهنده مردم نیز، چون بیرونی ست، معرف ۳ ابلیس یکی شده همتراز الله، میگردد. و با ۱۳۳=۷تا۱۹، هر یک از ۷ حرف نخست، با ارزش ۱۹، به حرف پایانی ه الله همتراز ۳ ابلیس یکی شده، میرسد. و ۱۳۳=۱۹تا۷، برای ۳ ابلیس یکی شده، در نقش الله، همتراز ۱۳۳=۷تا۱۹، برای الله، در نقش ۳ ابلیس یکی شده میشود. دعا میکنم، روح القدس مهربان، نجات بخش مسلمانان خداجو و مظلوم باشد. آمین.