۳۰:۱ بامداد روز کریسمس بود. من در انتهای کلیسای جامع ایستاده بودم و با جماعتی که برای عبادت آمده بودند هنگام خروج از کلیسا دست میدادم. دربارۀ این موعظه کرده بودم که در روزهای کریسمس خدا به زندگی ما میآید، مخصوصاً در هیئت افراد ضعیف، آسیبپذیر و بیخانمان.
اکثر حاضران راضی بودند، اما یک نفر از موعظه زیاد خوشش نیامده بود. موقع خروج گفت: «از متن خارج نشو. کریسمس ارتباطی به موضوع پناهجویان ندارد!» این را گفت و بسرعت از کلیسا خارج شد، وگرنه جواب بدیهی او این بود: داستان کریسمس در انجیل لوقا با خواباندهشدن عیسی در آخور به پایان میرسد، چون جایی برای او وجود نداشت. در انجیل متی هم، یوسف و مریم طفل را هرچه زودتر از کشور خارج میکنند، زیرا حاکمان قصد جانش را کرده بودند. وقتی این داستانها را کنار هم میگذاریم، دقیقاً به عیسای بیخانمان و پناهجو میرسیم.
کسی که با تاریخ و فرهنگ یهودیت قرن نخست آشنا باشد، به نکتهای که در این داستانها هست پی خواهد برد. متی روایت خود را از میلاد مسیح با ارائۀ شجرهنامۀ او آغاز میکند و تا ابراهیم عقب میرود و همینطور که اسامی را پشت سر هم میآورد، بر پادشاهی داوود تأکید میکند. هدف او از این اشاره، مشخص است. متی میخواست بگوید «پادشاه حقیقی یهودیان» عیسی است، آنهم درست در زمانی که این مقام به هیرودیس کبیر تعلق داشت. بههمین سبب، یوسف مجبور بود عیسی و مریم را هرچه زودتر از کشور خارج کند. این نکته در مورد روایت لوقا از میلاد مسیح هم صادق است که در آن امپراتور روم، آگوستوس که به خودش لقب «پسر خدا» را داده بود، فرمانی در روم صادر میکند. در نتیجۀ صدور این فرمان، مجموعه رخدادهایی رقم میخورد که به ولادت «پسر خدا» میانجامد که «پسر خدا» بودن او با آگوستوس فرق دارد. او در شهر بهاصطلاح «سلطنتی» متفاوتی هم چشم به جهان میگشاید، یعنی بیتلحم. روایات مربوط به میلاد مسیح در اناجیل، مربوط به قدرتند. موضوع آنها ورود پادشاهی خداست که بهطور خطرناک و غیرمنتظرهای در رویاروی پادشاهیهای این دنیا قرار میگیرد.
تعبیر نارسایی که از این روایات وجود دارد مولود مسئلهای بزرگتر در فرهنگ غرب است. فرهنگ غرب مسیحیت را در جعبهای به اسم «مذهب» چپانده و به این ترتیب آن را از مابقی جریان «زندگی واقعی» جامعه جدا کرده است. برخی از سرودهای کریسمس این قالب را شکستهاند، ولی برخی نیز چنین نبودهاند. مسئله این است که اگر چارچوب روایت اصلی کریسمس را کنار بگذاریم، به همین محتواهای احساسی و سانتیمانتال میرسیم که ربطی به امور زندگی واقعی ندارند. بههمین سبب، نسل جوان امروز که مشتاق دیدن ارتباط مسائل با امور زندگی واقعی است، فوج فوج در حال دورشدن از مذهب است.
فرهنگ غربی ما روایات میلاد مسیح را به چند سرود شیرین و یکی دو نمایش در حد دانشآموزان مقطع ابتدایی فروکاسته است. اما تولد طفلی که «تخت پادشاهی پدرش داوود» به او اعطا خواهد شد – چنانکه فرشته در لوقا ۱:۳۲ میگوید – خبر از آغاز یک انقلاب میدهد. با تولد او دیگر هیچچیز مانند سابق نخواهد بود. در عهدعتیق، داوود بر دوازده قبیلۀ بنیاسرائیل فرمان میراند، اما در مزامیر و انبیا تأکید میشود که جانشین نهایی او، بر کل جهان فرمان خواهد راند. بنابراین، مدعی پادشاهی داوود، حاکمان جهان را به چالش میگیرد، خواه در قرن نخست، خواه در قرن بیستویکم.
اما این چالش از چه نوعی است؟ ما در غرب از مفهوم «تئوکراسی» وحشت داریم (چون تاب تحمل این فکر را نداریم که کشیشانی با رفتار غریب به مردم زور بگویند). وحشت ما تا جایی است که وقتی میشنویم عیسی و پیروانش عادات و ارزشها و اندیشههای مرسوم را به چالش میکشند، فوراً به حاشیۀ امنِ سرودهای شیرین و بیخطر کریسمس پناه میبریم. در بحث تئوکراسی (که لفظاً به معنی حکومت خداست)، پرسش تعیین کننده این است که سخن از حکومت چگونه خدایی است؟ متی و لوقا که شرح خود را از زندگی عیسی با روایات میلاد آغاز میکنند، پاسخی روشن برای این پرسش دارند. روایات آنها از زندگی عیسی، از میلاد او تا روزی که بیرحمانه بهدست قدرت امپراتوری روم اعدام شد، از زوایای مختلف به بیان این مطلب پرداختهاند که هرگاه خدای واقعی به نجات انسان بیاید، صورت وقایع چنین خواهد بود. روایات آنها بازتابی است از روایات کهن کتابمقدس دربارۀ خدای بنیاسرائیل: خدایی که در وهلۀ نخست جهان را آفرید؛ خدایی که بانگ زاری قوم خود را شنید و از طریق موسی برای رهانیدن آنها اقدام کرد؛ و خدایی که همواره خواسته است نزد مردم خود بیاید و در میان آنها ساکن شود و از طریق آنها، کل آفرینش را نو و احیا کند.
روایاتی که از میلاد مسیح آغاز میشوند با شرح اعزام پیروان عیسی به جهان پایان مییابند. آنان به جهان فرستاده میشوند تا روش جدید عیسی را برای انسان بودن به جهانیان نشان دهند و پرده از گونۀ جدیدی از قدرت بردارند، قدرتی که در محبت فداکارانۀ خدا نمود مییابد. هرگاه کریسمس را در چارچوب تاریخی درست آن قرار دهیم، خواهیم دید که روایات میلاد مسیح میتوانند موقعیت تاریخی ما را نیز از نو شکل بدهند. خدا میداند که همۀ ما، همۀ ما انسانها، اعم از پناهجویان بیخانمان و غیره، نیاز مبرم به این تحول اساسی داریم.
ترجمه: ک.الف
برگرفته از تارنمای زیر با اندکی جرح و تعدیل:
Wright, N., The Revolutionary Politics of the First Christmas. Retrieved December 31, 2020, from