Free ebook download

آزادی تعالی‌بخش

این فیلم بر اساس زندگی دهقانی اتریشی به نام «فرانس یگراشتتر» ساخته شده

نقدی بر مسیح کیهانی – قسمت هشتم

آیا اندیشه کیهانى به تجسم مسیح باور دارد؟ به واقع تجسم مسیح به چه معناست؟

آیه‌ای معروف با تفسیری غلط!

زمانی که هنوز اسقف کلیسا بودم، در مصاحبه با روحانیونی که برای مشاغل مختلف کلیسایی داوطلب می‌شدند، سؤال می‌کردم: «اگر قرار بود به جزیره‌ای دورافتاده بروید، کدام فصل از کتاب‌مقدس را همراه می‌بردید؟» برای اینکه سؤالم جالب‌تر شود اضافه می‌کردم: «حالا فرض کنید رومیان ۸ را...

من همراه شما هستم

تسلی‌بخش‌ترین کلام برادر یا خواهری مسیحی که شما را در زمان سختی یا آزمایش تسلی داده است چیست؟ اینکه «خدا خوب است؟» «این ارادۀ او برای شماست؟» «من برایت دعا می‌کنم؟» اگرچه این جملات، بسته به شرایط، مناسبند، اما ممکن است راه دیگری نیز وجود داشته باشد که ما می‌توانیم...

نقدی بر مسیح کیهانی – قسمت هفتم

آیا اندیشه کیهانى به تجسم مسیح باور دارد؟ به واقع تجسم مسیح به چه معناست؟

در کلام خدا شاهد این هستیم که  قوم خدا و مردان خدا از تجربه بیابان می‌گذرند تا تبدیل به آن چیزی شوند که منظور خداست. بیابان مکان آزادشدن از دلبستگی‌ها و تعلقات، مکانی برای تفتیش و شناخت عمیق‌تر خود و نیز مکانی برای شناخت عمیق‌تر خداست. بیابان مکانی‌ است که در برهوت آن، چیزی برای مفتون و مجذوب‌شدن نیست جز حضور خدا و نیز مکانی است که در حرارت تاب‌سوزِ آن، در انسان چیزی جز دانۀ جاودانی کلام خدا امکان بقا ندارد و کلام‌های دیگر می‌خشکند و از بین می‌روند. در بیابان همه چیز عریان و آشکار است و نور خورشید به شدیدترین شکل می‌تابد و همۀ موجودات در پرتو نور نافذ آن رمززدایی می‌شوند. از سوی دیگر، در بیابان سایه‌ها بس بلند و اسرارآمیز و شب‌ها آینه‌دارِ حقیقت بی‌کرانگی و رمز و رازهای  ناگشودنی‌اند. بیابان مکان عریان‌شدن روح بی‌هیچ شرمساری‌ است، چون هیچ انسان دیگری در آنجا نیست تا عریانی روح انسان از وجودش شرمسار شود و نیز در مجاورت طبیعتی که خود به‌غایت عریان است، انسان عریانی‌اش را از یاد می‌برد. بیابان مکان آزمایش‌شدن نیز هست، جایی که شیطان با تمام قدرتش و با وسوسه‌های گوناگون به‌سراغ قوم خدا و مردان خدا می‌آید و نیز مکانی است که در آن، خدا با تمام قدرتش حاضر است تا به مردان و زنانِ ایمان، فیض اعطا کند تا بر وسوسه‌ها غلبه کنند. 

بیابان مکانی است که انسان خود را در نیاز مطلق به خدا می‌بیند و باید برای رفع ساده‌ترین نیازهایش به او تکیه و توکل کند. بیابان همچنین دانشگاهی است که قوم خدا در آن آمادۀ تصاحب وعده‌های الهی و سرزمین موعود می‌شوند. بیابان همچنین مکانی است که مردان خدا پیش از آغاز خدمتشان در آنجا آماده می‌شوند. بیابان محل مرگ نفس و انسانیّت کهنه و افکار و عادات و سنت‌های گذشته و محل شکل‌گیری انسانیّت تازه و شخصیت خداپسندانه است. بیابان محل مکاشفۀ خدا در بوتۀ فروزان و نیز محل آشکارشدن جلال خدا در ستون ابر و آتش است. بیابان محل جاری‌شدن آب از صخره و نازل‌شدن نان از آسمان است. بیابان محل آزمایش ایمان و تطهیر آن از همۀ زنگارهای دنیوی و محل زدودن تردید و تزلزل از ایمان است.

معمولاً این خداست که انسان‌ها را به‌سوی بیابان سوق می‌دهد زیرا طبیعت انسان ذاتاً از تجربۀ بیابان گریزان است، اما در نقشۀ الهی بیابان مکانی است که این طبیعت دچار تغییر و دگردیسی عمیق شده و امیال دنیوی و تمایلات نفس در آن می‌میرند. در کلام خدا با نمونه‌های متعددی از تجربۀ بیابان روبه‌رو می‌شویم. موسی پیش از آغاز خدمتش باید چهل سال را در بیابان سپری کند. اگرچه مسیر رسیدن به سرزمین کنعان از مصر بیش از چند هفته نیست ، قوم اسرائیل چهل سال را در بیابان سپری می‌کنند تا درس‌های بسیار بیاموزند. داوود در گریز از تعقیب شائول مدتی طولانی را در بیابان سپری می‌کند و درس‌های بسیار می‌آموزد که او را برای مقام پادشاهی آماده می‌کند. ایلیا در بیابان ملاقاتی تازه با خدا دارد که او را از ترس‌ها و یأس‌هایش می‌رهاند. یحیی در بیابان می‌بالد و آماده می‌شود و پس از شروع خدمتش نیز در بیابان می‌ماند و در آنجا به خدمتش ادامه می‌دهد. عیسی نیز پیش از آغاز خدمتش، چهل روز را در بیابان سپری می‌کند. در هر کدام از نمونه‌های فوق، شاهد این هستیم که خدا اشخاص را به بیابان می‌برد و با ایجاد تغییراتی که منظور نظرش است، آنها را برای ورود به مرحله‌ای تازه از زندگی و خدمت آماده می‌سازد. 

در روحانیت مسیحی، ما تجربۀ پدران صحرا را داریم، یعنی شکلی از روحانیت مسیحی را که در حدود قرن چهارم میلادی در بیابان‌های مصر و سوریه و فلسطین شکل گرفت. در این جنبش، اشخاصی که تشنۀ حضور خدا و تجارب روحانی عمیق بودند، خانه و کاشانۀ خود را ترک می‌کردند و در بیابان‌های بی‌آب‌وعلفِ خاورمیانه اسکان می‌گزیدند. در ابتدا اشخاصی منفرد این شیوۀ زندگی را اختیار کردند، اما با گذشت زمان جوامع کوچک بسیاری شکل گرفتند که در قالب دیرها و صومعه‌های بسیار در بیابان‌های مصر و سوریه و فلسطین متشکل شدند. آثار برجای مانده از این زاهدان عزلت‌جو و دنیاگریز بعدها به نوشته‌های پدران صحرا شهرت یافت؛ مهم‌ترین ویژگی این آثار، تأکید بر ترک لَذّات دنیوی و تعلقات این‌جهانی، در‌پیش‌گرفتن زندگی پاک و مقدس و سپری‌کردن ایّام در سکوت و دعا و تفکّر است. اما صحرا و بیابان بستری بود که امکان این شیوه از زیستن را میسر می‌ساخت. برای همین، عارفان و عابدان دلسوخته‌ای که در آتش برخورداری از تجارب روحانی عمیق‌تر می‌سوختند، بیابان را بستری مناسب برای تحقق این اشتیاق خود یافتند.


ایمانداران گاه به‌سبب خطایا و گناهانشان یا نااطاعتی از ارادۀ مکشوف‌شدۀ خدا، وضعیت دشواری تجربه می‌کنند که می‌توان آن را بیابان روحانی نامید. گاه نیز خدا با هدف تکمیل کاری که می‌خواهد در زندگی اشخاص انجام دهد، آنها را در شرایطی قرار می‌دهد که می‌توان آن را بیابان روحانی نامید. ایام دشواری که شخص در بیابان روحانی سپری می‌کند اگرچه دشوار، اما مقدمه‌ای برای ورود به مرحلۀ روحانی جدید و فرصتی برای عمیق‌ترشدن شناخت فرد از خدا محسوب می‌شود. گاه اشخاص در بیابان روحانی صبرشان تمام می‌شود و تلاش می‌کنند تا از آن خارج شوند؛ اما اگر چنین شود، کار خدا در آنها ناتمام می‌مانَد. تجربۀ بیابان باعث می‌شود تا ویژگی صبر که ثمره روح است در ایمانداران پدیدار شود و البته به‌ثمرنشستنِ این خصیصه، محتاج زمان است (یعقوب ۱:‏۴ و رومیان ۵:‏۳-‏۵). 

تا زمانی که فرزندان خدا درس‌های لازم را در بیابان نیاموزند، خدا آنها را از بیابان خارج نمی‌سازد. قوم اسرائیل چهل سال در بیابان سپری کردند، چون در فراگیری دروس الهی دیرآموز بودند یا سخت‌دلی و بی‌ایمانی و نافرمانی‌شان مانع از درک حقایق روحانی‌ای می شد که خدا می‌خواست به آنها بیاموزد. اما برای خدا مهم است که فرزندانش دروس روحانی لازم را در بیابان بیاموزند، چون بدون فراگیری آنها، ورود به مرحلۀ بعد و تصاحب وعده‌ها ممکن نیست. 

نکتۀ مهم دیگر در تجربۀ بیابان روحانی این است که خدا هیچ‌گاه فرزندانش را در بیابان تنها نمی‌گذارد. او پیوسته مراقب آنهاست و هدایتشان می‌کند و اساساً به‌خاطر شرایط بیابان، قوم خدا معنا و اهمیت هدایت الهی را به شکل عمیق‌تری درک می‌کنند. اگر در مواردی چون نمونۀ موسی و ایلیا، مردان خدا مدتی را در تنهایی سپری می‌کنند، تنهایی آنها به معنای غیبت خدا نیست و خدا همیشه و حتی در عمیق تنهایی‌‌شان حضوری دائمی اما نادیدنی در پیرامونشان دارد و بدون دست حمایتگر و فیض مهیاکنندۀ خدا، این اشخاص نمی‌توانند از تجربۀ بیابان به‌سلامت خارج شوند. اما خدا اجازه می‌دهد تا این اشخاص تنهاییِ عمیق را تجربه کنند، زیرا این تنهایی آنها را به شناختی عمیق از خدا می‌رسانَد. از سوی دیگر، این تنهایی ظرفیّت آنها را برای تجربه‌کردن حضور خدا بیشتر می‌سازد و روح آنها در تجربۀ تنهایی عمیق، به ژرف‌ترین معنای ممکن تشنۀ خدا می‌شود تا او با حضورش، عطش جان‌شان را فرو نشانَد. آنها پس از غوطه‌خوردن در این تنهایی است که بیش از هر زمان دیگر به نیاز خود برای رفع این تنهایی با حضور خدا، پی می‌برند. فقط آن کسی می‌تواند لذت نامحدودِ رفع این تنهایی را با حضور نامحدود خدا تجربه کند که به عمیق‌ترین معنای ممکن، تنهایی را تجربه کرده و فراخنای بیکران این تنهایی، او را به وحشت افکنده است. 

 در همان حال، بیابان روحانی می‌تواند جای خطرناکی باشد. نحوۀ واکنش فرزندان خدا می‌تواند بیابان روحانی را به مکانی برای برکت، یا برعکس، به مکانی تحمل‌ناپذیر و خوفناک تبدیل کند. متأسفانه برای قوم اسرائیل بیابان در نهایت تبدیل به تجربه‌ای ناخوشایند شد و بی‌اطاعتی و سخت‌دلی آنها مانع از آن شد که هدف خدا از آوردن‌شان به بیابان، تحقق یابد. واکنش‌های نادرست قوم اسرائیل، آنها را زیر داوری الهی قرار داد. با توجه به تجربۀ قوم اسرائیل در بیابان، می‌توان عواملی را که باعث نزول داوری الهی بر آنها شد، چنین برشمرد:

۱ ترس و شک و بی‌اعتمادی به خدا و شکایت مستمر

وقتی قوم خدا به محبت و قدرت خدا اعتماد ندارند و با دیدن شرایط دشوار بیابان دچار ترس و وحشت می‌شوند، زبان به شکایت می‌گشایند. لیکن، اگر توبه نکنند و به این رفتار ادامه دهند، زیر داوری الهی قرار می‌گیرند (اعداد ۱۴:‏۲ و ۱۶:‏۱۱-‏۱۴).  

۲ امتحان کردن خدا

وقتی قوم خدا وفاداری خدا را زیر سوال می‌برند و با شک و تردید و بی ایمانی به او می‌نگرند، در مواجهه با هر بحران و مشکلی، به‌جای توکل به خدا او را می‌آزمایند و معجزات متعدد خدا در زندگی‌شان، به شناختی افزاینده از خدا نمی‌انجامد. در این حالت، باز داوری خدا بر آنها قرار می‌گیرد.

۳ نااطاعتی

در بیابان، اطاعت دقیق از دستورات خدا و توجه جدی به هدایت او بسیار اهمیت دارد. بیابان جای خطرناکی است و حرکت در آن بدون توجه به دستورالعمل‌های الهی می‌تواند نتایج فاجعه‌بار در پی داشته باشد. البته، همیشه عدم اطاعت از دستورات الهی برای قوم خدا خطرناک است، اما در بیابانِ روحانی، نتایج این نااطاعتی به‌مراتب بدتر است (برای مثال به اعداد ۱۴:‏۴۰-‏۴۵ مراجعه کنید.)در کل، تجربۀ بیابان روحانی می‌تواند برای قوم خدا تجربه‌ای شگرف و دگرگون‌کننده باشد و آثاری ماندگار در زندگی ایمانداران بر جای گذارد، لیکن به‌همان‌اندازه نیز بی‌ایمانی و بی‌اطاعتی آنها می‌تواند به تجربه‌ای با نتایج دردناک منتهی می‌شود. اگر خدا اجازه می‌دهد که فرزندانش تجربۀ بیابان را از سر بگذرانند، آنها باید با اعتماد به او، خود را به دستانش بسپارند و اجازه دهند تا او تحول مورد نظر خود را به‌تمامی در ایشان پدید آوَرَد.