یعقوب و یوحنا به عیسی گفتند: «عطا فرما که در جلال تو، یکی بر جانب راست و دیگری بر جانب چپ تو بنشینیم» (مرقس ۱۰:۳۷). لیکن عیسی به ایشان گفت: «هر که میخواهد در میان شما بزرگ باشد، باید خادم شما شود. و هر که میخواهد در میان شما اول باشد، باید غلام همه گردد. چنانکه پسر انسان نیز نیامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت کند و جانش را چون بهای رهایی در راه بسیاری بنهد» (مرقس ۱۰:۴۳-۴۵). این آیات که از عالیترین بیانات تاریخی است نه تنها درک عیسی را از مرگِ قریبالوقوع خود نشان میدهد، بلکه معنی حرکت او بهسوی صلیب را هم روشن میسازد: عیسی نگرش رایج انسان نسبت به جهان و موضوع رهبری و قدرت را واژگون میسازد. ما خادمین وارد خدمت خداوند شدهایم،چون به دنیایی که در نتیجۀ مرگ و قیام عیسی نو و به مسیر درست هدایت شده، ایمان داریم؛ ما شاهد ظهور این تازگی در عیسی بودهایم، آن را در کار روح خدا در قلب و ذهن خود کشف کردهایم، و میخواهیم در دعوت خود احیا شویم و خدمتی را که خداوند و نجاتدهندهمان همچون خادم انجام داد، با خدمت خود به انجیل، در زندگی افراد و جامعه جلوهگر سازیم.
بیشک فصل دهمِ انجیل مرقس، بازتابی از کتاب اشعیای نبی است. اینکه عیسی میگوید «جانش را چون بهای رهایی در راه بسیاری بنهد»، در واقع نقلقولی از کتاب اشعیا فصل ۵۳ است؛ ولی – چنانکه “خوانندۀ”[i] هشیار فوراً درمییابد – آنچه عیسی در قالب بیانی کلی در مورد رهایی (ما) میگوید، سخنی مستقل از متن گفتگو نیست، بلکه پاسخ نهایی به پرسش یعقوب و یوحنا و عصبانیت شاگردان است، زیرا هیچیک منظور عیسی از پادشاهی خدا و خدمت او را در این زمینه درک نکرده بودند. آنها گمان میکردند این هم نهضتی است نظیر نهضتهای دنیوی دیگر، که قرار است آنها را به قدرت و جلال برساند. پاسخ عیسی که در آن تأکید دارد بزرگیِ حقیقی در خدمت است، بهطور اساسی و مستقیم به آنچه قرار بود بر صلیب انجام دهد، ارتباط داشت. اینها لازم و ملزوماند: الهیات سیاسی در چشمانداز مسیحی، بدون الهیات کَفاره، یعنی رفتن به استقبال دردسر.[ii] به این موضوع در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت.
بنابراین، در حالی که این نقلقول را از کتاب اشعیا بررسی میکنیم، یک بار دیگر نه به آیهای مستقل، بلکه به کل یک بخش از این کتاب خواهیم پرداخت. فصلهای ۴۰ تا ۵۰ کتاب اشعیای نبی، هدف یهوه، خدای بنیاسرائیل را در چشماندازی کلی چنین ترسیم میکند که او میخواهد قدرت متعال و خداوندی خود را بر پادشاهان این جهان، و واقعیتش را در برابر پوچی بتها آشکار کند. او میخواهد عملاً ثابت کند که بهعنوان خدای خالق و خدای عهد به کلام خود وفادار است، و برای انجام این امر بهنحوی بارزتر، قومش یعنی بنیاسرائیل را از تبعید بابل نجات خواهد داد و آنها را نوری برای اُمتها خواهد ساخت که نتیجۀ نهایی آن، احیای کل خلقت خواهد بود.
ولی خدا چگونه میخواهد این کار را به انجام رساند؟ او چگونه احیای عهد و خلقت، ساقط کردن امپراتوریها و درهمشکستن بُتها و استقرار حاکمیتِ متعال الهی را که حامل شفا و عدالت است، تحقق خواهد بخشید؟ پاسخ این پرسش در فصل ۴۲ کتاب اشعیا در چهار شعر فرعی و سپس در اوج خود، در فصل ۵۳ داده میشود، یعنی همان فصلی که مورد استناد عیسی در باب دهم انجیل مرقس است. «اینک خادم من». در ابتدا روشن نیست که آیا منظور از این خادم کل قوم اسرائیل است یا بقیۀ وفادار در میان آنها، و یا فردی در تقابل با هر دو، زیرا هر سه تعبیرهم به معنایی درست است. وقتی تصویر فردی را تجسم میکنیم که خوار و مردود و صاحب غمها و رنجدیده است، درمییابیم که او بهعنوان فرد، تجسم بقیۀ وفادار حقیقی و بنابراین، تجسم اسرائیل حقیقی است؛ او نمایندۀ قوم خداست که خوانده شده بودند تا وسیلۀ تحقق اهداف نجاتبخش او برای کل جهان باشند.
حال آنچه میگویم، برای درک مناسب هرگونه خدمت مسیحی حیاتی است. چنانکه گفتیم، خادم رنجدیده تجسمِ نقش قوم خداست. لذا وقتی کارِ خدا سرانجام در شخص عیسای مسیح و مرگ و رستاخیز او کمال مییابد، کسانی که نجات خود را نتیجۀ موهبت صلیب میدانند، وظیفه مییابند تا در آغازی نوین و به شیوهای نو وظیفۀ قوم خادم، یعنی قوم عیسی را برای خدمت به جهان بر عهده گیرند. به بیان دیگر، روش عجیب خدا برای برانداختن پادشاهیها و بتهای این جهان، با مرگ عیسی بر صلیب پایان نیافت؛ چنین نبود که عیسی خادم باشد و ما اکنون به شیوۀ دنیوی عمل کنیم. البته که چنین نیست. ما خوانده شدهایم خادم باشیم، چون از پادشاهِ خادم پیروی میکنیم و بر آنیم که پیروزی او را بهشیوۀ او در جهان منشأ تأثیر سازیم. به همین سبب است که در غلاطیان و در جاهای دیگر، پولس رسول از آنچه در وصف رسالت خادم رنجدیده ذکر شده، برای توصیف خدمت خود بهعنوان رسول استفاده میکند؛ از همین رو، امروز که ما خدمت مسیحی را گرامی میداریم و دربارۀ آن تعمق میکنیم، بهتر است به موضوع خادم در کتاب اشعیا بازگردیم و آن را عمیقتر بکاویم.
در کتاب اشعیا فصل ۵۰، موضوعی ذکر شده که باید سرمشق زندگی خادمان رسمی کلیسا شود. برای اعضای خدمتگزار کلیسا نیز همینگونه است، لیکن در مورد خادمین رسمی جنبۀ خاصی وجود دارد که در اشعیا ۵۰:۴ بهنحو بارزی به آن اشاره میشود: «خداوندگار یهوه زبانِ معلم[iii]من بخشیده است تا بدانم چگونه خستگان را به کلام تقویت کنم. او صبح به صبح بیدارم میکند؛ آری، گوش مرا بیدار میکند تا همچون شاگرد بشنوم. خداوندگار یهوه گوش مرا گشود، و من سرکشی نکردم و روی برنتافتم.» هدف خدا از دعوت ما این است که نه فقط چشمان خادم، بلکه گوش خادم و زبان معلم داشته باشیم. در این روند سهگانه، پویایی حیرتانگیزی در خصوص دعوت خادم وجود دارد: ما کلام خدا را با این هدف میخوانیم تا در روح اطاعت به آن گوش بسپاریم؛ به کلام گوش میسپاریم تا مانند تسلیدهندگان و انبیا تعلیم دهیم؛ و تعلیمدادن کلام خدا ایجاب میکند تا دوباره آن را بخوانیم، چون میفهمیم که چقدر نیاز به آموختن آن داریم تا بتوانیم باری دیگر با گوش خادم به آن گوش بسپاریم و با زبان معلم سخن گوییم. بنابراین، خادمین عزیز، شما بهطور خاص دعوت شدهاید تا پیوسته و مداوم بین خواندن، شنیدن و تعلیمدادن در حرکت باشید.
من بهعنوان خادمی متعهد به شنیدن و اطاعت از کلام خدا، نه آنچه دوست دارم کتابمقدس بگوید، در هریک از قرائتهای امروز، دعوتی میبینم که مستلزم پرداخت بهاست. عیسی به شاگردانش میگوید که رؤیای آنها در خصوص جلال و جبروت به رخداد هولناک و خفتآور صلیب ختم خواهد شد. پولس از مکاشفۀ خارقالعادهای که از خدا یافت، سخن میگوید. این مکاشفه نه به خدمتی مملو از شادی و موفقیت مستمر، بلکه به سوءتفاهم، بدگمانی، و بیاعتمادی انجامید تا اینکه بالاخره مسیحیان اورشلیم باور کردند که او مسیحیِ شایسته و رسول و مبشری واقعی است. خادم مذکور در کتاب اشعیا نیز درمییابد که هرگاه خدا گوش او را صبحگاهان میگشاید و کلامی به او میبخشد تا خستگان را استوار سازد، توهین و اهانت و ضربوشتم هم در کار خواهد بود. به این ترتیب، درمییابیم که خدمت خادم فینفسه خدمتی سخت و دشوار و پر از چالش است.
نه به این خاطر که گوش دادن برای ما دشوار است و حاضر به سخنگفتن نیستیم. نه به این خاطر که از نظر فکری و احساسی صبحگاهان از خواب برخاستن و گوشسپردن به صدای خدا و سپس بیان آن به دیگران دشوار است- اگرچه دشوار هم هست زیرا ذهن ما باید باز شود و قلب ما وسعت یابد تا مبادا کلام خدا را به تصورات محدود و باورهای ناقص و ناشی از هراس خود تقلیل دهیم. به بیان دیگر، خادمانی که به دعوت خود وفادارند، نه تنها باید حقایق ایمانی را به کسانی که آنها را درک نمیکنند، توضیح دهند، بلکه ضمن توضیح باید وضعیت جهان حاضر، ریاستها و قدرتها، و حاکمیت بتها و امپراتوریها را نیز به چالش گیرند. خادمین عزیز، شما بهواسطۀ آنچه میشنوید، و از طریق کلامتان، و اطاعت از خدای متعال که در عیسی بر بتها و امپراتوریها پیروز شده، در دل طوفان گام نهادهاید و بهسمت امواج سهمگین پیش میروید. چنین نیست که وظیفۀ دشوار شاگردی و خدمت سخت و پرمشقت به انجیل در جهان در یک حوزه باشد و گوش فرا دادن به کلام خدا و تعلیم آن- که شاید سادهتر بنماید- در حوزۀ دیگر. حوزۀ دوم صرفاً توصیف واقعیتهای حوزۀ اول نیست. چنین تمایزی وجود ندارد. مطالعۀ کلام خدا، گوش سپردن به آن، و تعلیم دادن آن – بهعبارتی همان دعوت سهگانۀ چشم و گوش و زبان – در کانون خدمت به خدا قرار دارد و جزو جوهرۀ آن است: منظور کاری است که خدا در قوم خود، در کلیسا و بهخصوص در جهان انجام میدهد، که همانا مخاطرهآمیز و بههمراه جدل و جدال است و سرانجام (به لطف خدا) با تلاشهای سخت به نتیجه میرسد.
بنابراین، دوستان من، هرگز فکر نکنید که کار سهل و سادهای در پیش دارید. به محض شروع مطالعه، انواع مزاحمتها برای اغتشاش حواس به سراغتان خواهد آمد – ممکن است مجبور شوید تماس تلفنی بگیرید، یا بهجای کلام خدا چیز دیگری بخوانید، و یا … به مجردی که بخواهید به کلام خدا گوش بدهید، انواع صداها برای جلب توجه، زیر گوشتان زمزمه و نجوا خواهند کرد؛ و درست در لحظهای که زبان خود را برای بیان آنچه در کلام خدا خوانده و دیده و شنیدهاید بازمیکنید، با حُب و بغض روبهرو خواهید شد: حُب از جانب کسانی که کلام شما قلبشان را لمس و خستگیشان را رفع میکند، و بغض از سوی آنانکه کلام شما بُتها و سلطنتشان را به لرزه میاندازد. پاسخ عیسی به یعقوب و یوحنا به همین معنا بود؛ وقتی پولس در مرکز امپراطوری روم که قیصر را خداوند میدانست، اعلام کرد که عیسی خداوند است، منظورش همین بود؛ امروز هم در حالی که جامعه ما از آخرین بارقههای رؤیای عمل و حضور خدا در مسیح تهی میشود و اُفتانوخیزان خود را به آغوش بُتهایی میکشاند که حافظ دیدگاه غالب و دنیویِ قدرت و جلال هستند، ما شاهد همین شرایط هستیم. بنابراین، شما خادمین عزیز خدمت خاص خواندن، شنیدن و سخنگفتن را بر عهده دارید، خدمتی که در آن باید با دعا، صبر، ثباتقدم و عزمی راسخ نگذارید هیچ کار، صدا، قدرت، یا هیچچیزی مگر کلام خدا توجه شما را به خود جلب کند. شما همچون کسی هستید که شمعی افروخته و در باد میخواهد آن را به دست شخصی برساند که محتاج نور است. بنابراین، آنچه را که میخوانید و میشنوید و میخواهید بگویید، باید از باد وسوسه، مزاحمت و ترس در امان نگاه دارید تا بتوانید نور خود را در اتاق تاریک، در قلب تاریک، در دنیای تاریک و یا (زبانم لال) در کلیسای تاریکی که محتاج روشنایی است، تابان سازید.
پاداش چنین صبری چیزی نیست مگر اثبات حقانیت خادم. «از آنجا که خداوندگار یهوه یاریام میدهد، هرگز رسوا نخواهم شد. پس روی خود را چون سنگ خارا ساختهام، و میدانم که سرافکنده نخواهم شد. آن که مرا تبرئه میکند نزدیک است، پس کیست که مرا متهم سازد، تا رو در رو بایستیم! مدعی من کیست؟ بگذار نزدیک من آید. بیایید با هم بایستیم. دشمنان من کیستند؟ بگذارید با من رو در رو شوند. آیا خداوندی که به یاری من میآید، اوست که مرا محکوم میسازد؟» (اشعیا ۵۰). پولس رسول زمانی که دربارۀ رسالتش بهعنوان خادم تأمل میکرد، این کلمات اشعیای نبی را در بخش پایانی فصل ۸ از نامۀ خود به رومیان بازتاب داد. البته، این بهانهای برای حقبهجانب بودن و تکبر و خودخواهی و نفی هرگونه نقد و انتقاد نیست. گاه گوشِ شنوا، کلام دست خدا را از انتقادِ عاقلانه و مملو از دعای دیگران میشنود. محبوب نبودن لزوماً به این معنی نیست که حق با ماست! ولی خدمت وفادارانۀ خواندن، شنیدن و سخنگفتن، همانند خدمت عیسی بهعنوان خادم، منجر به تغییر قلب و دگرگونی انسانها، و بنای جمع ایمانداران میشود، چنانکه پادشاهی خدا دوباره در جهان آشکار میگردد. خادمِ امینی که اجازه نمیدهد خطرها و دلمشغولیهای دنیا او را از عمل به وظیفهاش بازدارد، بلکه تا آخر امین میماند، از پاداشِ دیدن ثمرۀ زحماتش برخوردار خواهد شد. پس ای عزیزان، رسالت کتابمقدس برای شما که خواننده، شنونده و معلم کلام هستید، این است. در پایان میخواهم به مطلبی اشاره کنم: امروزه در کلیساهای سراسر جهان این سؤال مطرح است که ما مسیحیان چگونه میتوانیم با هم به صدای کتابمقدس گوش فرا دهیم و چگونه میتوانیم تفسیری را که مثلاً ما مسیحیان انگلیسی از کلام خدا داریم در کنار تفسیری که مسیحیان آفریقایی یا آمریکایی و یا آسیای جنوب شرقی از کلام خدا دارند، قرار بدهیم و از هم یاد بگیریم. همۀ ما میگوییم کتابمقدس کلام خدا و دارای اقتدار و حجیَّت است، لیکن بهسختی میتوانیم توضیح بدهیم که این اقتدار در عمل چگونه ظاهر میشود. اینها موضوعاتی بسیار اساسی است و از شما عزیزان استدعا میکنم که برای من و همکارانم که در حال حاضر مشغول کار روی آنها هستیم، دعا کنید. با این حال، من معتقدم که موضوعات عمدهای که در سطح کلیساهای جهان مطرحاند، پاسخ خود را در کاوشهایی مییابند که در سطوح محلی و خاص و فردی صورت میگیرند؛ و باید اضافه کنم، خدمتی که شما بهعنوان خادم امین به آن خوانده شدهاید، اینکه صبحگاهان کلام خدا را بخوانید و به آن گوش بسپارید، و هر هفته یا هر ماه با آن تعلیم یا تسلی دهید، دقیقاً همان خدمتی است که در مرکز حیات قوم خدا در سرتاسر جهان قرار دارد. دوستان من، بدون این خدمت، ره به جایی نخواهیم برد و پیروزِ میدان، بُتها و امپراتوریها خواهند بود. لیکن وقتی ما به وظیفۀ خود عمل میکنیم، علیرغم این که ممکن است گاهی احساس کنیم در تاریکی حرکت میکنیم، میتوانیم به نام خداوند توکل کنیم، و با اتکا به خدای خود باور داشته باشیم که کلام تازه و شفابخش و خلاق او کار خود را خواهد کرد، و قدرت و جلال حقیقیای که در عیسی میبینیم، بر زمین نیز همچنانکه در آسمان است، مُتجلی خواهد شد. پس دعا میکنم که خدا به شما چشمان خوانندۀ کلام، گوش خادم، و زبان معلم را عطا فرماید و باشد که در خدمت به او امین، صبور و مسرور باشید. جلال و ستایش بر نام خداوند، پدر، پسر و روحالقدس باد، الان و تا به ابد؛ آمین.
برگرفته شده از:
Service for the Diocese of Durham, Durham Cathedral, Saturday September 16, 11.30 a.m. The English version can be found here: https://ntwrightpage.com/2016/03/30/the-ear-of-the-servant-the-tongue-of-the-teacher/
مقاله بسیار عالی و پر برکتی است .من شخصا خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم . خداوند به شما برکت بدهد.
مقاله بسیار عالی باعث تسلی خاطر و قلبم شد، خداوند به شما برکت دهد و بماند. ?
بسیار عالی و سپاسگزارم فیض و برکت خداوند ما عیسی مسیح بر شما باد 🙏